adrenal

/əˈdriːnl̩//əˈdriːnl̩/

معنی: مربوط بغده فوق کلیوی
معانی دیگر: (کالبدشناسی)، نزدیک کلیه ها، وابسته به غده های فوق کلیوی، برگرده ای، مشتق از غده یا ترشح غدد فوق کلیه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to glands located near the kidneys that produce the hormone epinephrine.

(2) تعریف: near or on the kidneys.
اسم ( noun )
• : تعریف: an adrenal gland.

جمله های نمونه

1. adrenal cortex
قشر سورنال،قشر غدد فوق کلیوی

2. adrenal gland
غده ی فوق کلیه

3. Her mother has an underactive adrenal gland.
[ترجمه گوگل]مادرش غده فوق کلیوی کم کار دارد
[ترجمه ترگمان]مادر او غده آدرنالی underactive دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They plunged into the thick adrenal details of the adventure.
[ترجمه گوگل]آنها در جزئیات غلیظ غده فوق کلیوی این ماجراجویی فرو رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد جزئیات فوق کلیوی این ماجرا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hydrocortisone is produced by the adrenal cortex.
[ترجمه گوگل]هیدروکورتیزون توسط قشر آدرنال تولید می شود
[ترجمه ترگمان]Hydrocortisone توسط قشر آدرنالی تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The adrenal medulla secretes catecholamines which are not involved in any feedback mechanism to the pituitary. 340.
[ترجمه گوگل]مدولای آدرنال کاتکول آمین هایی ترشح می کند که در هیچ مکانیسم بازخوردی به هیپوفیز دخالت ندارند 340
[ترجمه ترگمان]مغز adrenal secretes که در هر مکانیسم بازخورد به هیپوفیز کار نمی کند ۳۴۰ سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The three zones of adrenal cortex from zona glomerulosa zonazona reticularis – can be seen here.
[ترجمه گوگل]سه ناحیه قشر آدرنال از ناحیه glomerulosa zonazona reticularis - در اینجا قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]این سه منطقه قشر آدرنالی از zona glomerulosa zonazona reticularis - می توانند در اینجا دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All 53 adrenal tumors were confirmed by surgery and pathology.
[ترجمه گوگل]تمام 53 تومور آدرنال توسط جراحی و پاتولوژی تایید شد
[ترجمه ترگمان]همه ۵۳ تومور آدرنالی تحت عمل جراحی و آسیب شناسی تایید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most common primary site for adrenal metastases is lung.
[ترجمه گوگل]شایع ترین محل اولیه متاستازهای آدرنال ریه است
[ترجمه ترگمان]شایع ترین محل برای تکثیر سلول های آدرنالی، ریه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective : To study the imaging features of adrenal hemorrhage neonate.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های تصویربرداری خونریزی آدرنال نوزاد
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه ویژگی های تصویر برداری از خونریزی آدرنالی neonate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To elevate the diagnosis and treatment level of adrenal ganglioneuroblastoma.
[ترجمه گوگل]برای بالا بردن سطح تشخیص و درمان گانگلیونیوروبلاستوم آدرنال
[ترجمه ترگمان]برای بالا بردن سطح تشخیص و درمان of آدرنالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To develop the neonatal screening for congenital adrenal hyperplasia in order to prevent children from congenital disability and improve the aristogenesis in our country.
[ترجمه گوگل]هدف: توسعه غربالگری نوزادان برای هیپرپلازی مادرزادی آدرنال به منظور پیشگیری از ناتوانی مادرزادی کودکان و بهبود آریستوژنز در کشور ما
[ترجمه ترگمان]هدف توسعه the نوزاد برای hyperplasia مادرزادی به منظور جلوگیری از معلولیت مادرزادی و بهبود aristogenesis در کشور ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. T8- Spleen, stomach, liver, pancreas, gallbladder, adrenal cortex, small intestine, pyloric valve.
[ترجمه گوگل]T8- طحال، معده، کبد، پانکراس، کیسه صفرا، قشر فوق کلیوی، روده کوچک، دریچه پیلور
[ترجمه ترگمان]طحال، شکم، کبد، لوزالمعده، لوزالمعده، روده، روده کوچک، روده کوچک، valve pyloric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A high dose dexamethasone test is used to differentiate adrenal hyperplasia from adrenal adenoma or carcinoma.
[ترجمه گوگل]آزمایش دگزامتازون با دوز بالا برای افتراق هیپرپلازی آدرنال از آدنوم یا کارسینوم آدرنال استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]تست dexamethasone برای متمایز کردن hyperplasia آدرنالی از adenoma آدرنالی یا carcinoma مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به غده فوق کلیوی (صفت)
adrenal

انگلیسی به انگلیسی

• belonging or relating to the adrenal glands; situated near the kidneys

پیشنهاد کاربران

فوقِ کلیوی ( کالبد شناسی )
adrenal glands
غددِ فوقِ کلیوی
Adrenal gland: غده فوق کلیه

بپرس