1. Hydrocortisone is produced by the adrenal cortex.
[ترجمه گوگل]هیدروکورتیزون توسط قشر آدرنال تولید می شود
[ترجمه ترگمان]Hydrocortisone توسط قشر آدرنالی تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Hydrocortisone توسط قشر آدرنالی تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The fascicular zone in adrenal cortex markedly became thick and the plasma filled with lipoid vesicles.
[ترجمه گوگل]ناحیه فاسیکولار در قشر آدرنال به طور قابل توجهی ضخیم شد و پلاسما با وزیکول های لیپویید پر شد
[ترجمه ترگمان]ناحیه fascicular در قشر آدرنالی به طور قابل ملاحظه ای ضخیم و پلاسما با کیسه های پلاستیکی انباشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناحیه fascicular در قشر آدرنالی به طور قابل ملاحظه ای ضخیم و پلاسما با کیسه های پلاستیکی انباشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The three zones of adrenal cortex from zona glomerulosa zonazona reticularis – can be seen here.
[ترجمه گوگل]سه ناحیه قشر آدرنال از ناحیه glomerulosa zonazona reticularis - در اینجا قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]این سه منطقه قشر آدرنالی از zona glomerulosa zonazona reticularis - می توانند در اینجا دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سه منطقه قشر آدرنالی از zona glomerulosa zonazona reticularis - می توانند در اینجا دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. T8- Spleen, stomach, liver, pancreas, gallbladder, adrenal cortex, small intestine, pyloric valve.
[ترجمه گوگل]T8- طحال، معده، کبد، پانکراس، کیسه صفرا، قشر فوق کلیوی، روده کوچک، دریچه پیلور
[ترجمه ترگمان]طحال، شکم، کبد، لوزالمعده، لوزالمعده، روده، روده کوچک، روده کوچک، valve pyloric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طحال، شکم، کبد، لوزالمعده، لوزالمعده، روده، روده کوچک، روده کوچک، valve pyloric است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The treatment by transfuses blood repeatedly, the adrenal cortex hormone primarily, partial blood transfusion safe reliable.
[ترجمه گوگل]درمان با تزریق مکرر خون، هورمون قشر آدرنال در درجه اول، انتقال خون جزئی ایمن قابل اعتماد است
[ترجمه ترگمان]این درمان با استفاده از خون transfuses به صورت مکرر، هورمون قشر آدرنالی، در درجه اول، انتقال خون نسبی را ایمن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این درمان با استفاده از خون transfuses به صورت مکرر، هورمون قشر آدرنالی، در درجه اول، انتقال خون نسبی را ایمن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Conclusions Microcyst information in the outer adrenal cortex was associated with prematurity and perinatal hypoxia, which may be a reaction stress situation.
[ترجمه گوگل]اطلاعات ConclusionsMicrocyst در قشر آدرنال خارجی با نارس بودن و هیپوکسی پری ناتال، که ممکن است یک وضعیت استرس واکنش باشد، همراه بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اطلاعات Microcyst در قشر آدرنالی خارجی با prematurity و perinatal hypoxia مرتبط است که ممکن است یک وضعیت استرس واکنش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اطلاعات Microcyst در قشر آدرنالی خارجی با prematurity و perinatal hypoxia مرتبط است که ممکن است یک وضعیت استرس واکنش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The adrenal cortex hormone treatment may cause the symptom rapid alleviation, the oxyphil to reduce.
[ترجمه گوگل]درمان هورمونی قشر آدرنال ممکن است باعث کاهش سریع علائم و کاهش اکسیفیل شود
[ترجمه ترگمان]درمان هورمونی پوسته یا آدرنالی ممکن است باعث کاهش سریع و کاهش سریع بیماری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درمان هورمونی پوسته یا آدرنالی ممکن است باعث کاهش سریع و کاهش سریع بیماری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Purpose:To detect the expression of adrenocorticotropin(ACTH) in adrenal cortex hyperplasia, and to explore the mechanism of adrenal cortex glomorulosa zona hyperplasia development.
[ترجمه گوگل]هدف: تشخیص بیان آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) در هیپرپلازی قشر آدرنال، و کشف مکانیسم توسعه هیپرپلازی قشر آدرنال گلومورولوزا زونا
[ترجمه ترگمان]هدف: شناسایی عبارت of (ACTH)در قشر آدرنالی hyperplasia و بررسی مکانیسم of adrenal glomorulosa zona development
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: شناسایی عبارت of (ACTH)در قشر آدرنالی hyperplasia و بررسی مکانیسم of adrenal glomorulosa zona development
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Of, relating to, or derived from the adrenal cortex.
[ترجمه گوگل]مربوط به قشر آدرنال یا مشتق شده از آن
[ترجمه ترگمان]البته مربوط به یا مشتق شده از قشر آدرنالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته مربوط به یا مشتق شده از قشر آدرنالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Human's mood change and adrenal cortex hormone's how many concerns.
[ترجمه گوگل]تغییرات خلقی انسان و هورمون قشر آدرنال نگران کننده است
[ترجمه ترگمان]روحیه بشر تغییر می کند و قشر آدرنالی بسیاری از نگرانی ها را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روحیه بشر تغییر می کند و قشر آدرنالی بسیاری از نگرانی ها را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To understand the kinds of adrenal cortex hormones.
[ترجمه گوگل]برای درک انواع هورمون های قشر آدرنال
[ترجمه ترگمان]برای درک انواع هورمون های آدرنالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای درک انواع هورمون های آدرنالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The secretions of the anterior pituitary gland control the activities of the adrenal cortex and other endocrine organs.
[ترجمه گوگل]ترشحات غده هیپوفیز قدامی فعالیت قشر آدرنال و سایر اندام های غدد درون ریز را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]ترشح غده هیپوفیز قدامی، فعالیت های قشر آدرنالی و دیگر اندام های endocrine را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ترشح غده هیپوفیز قدامی، فعالیت های قشر آدرنالی و دیگر اندام های endocrine را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Objective To observe the histochemical changes of the enzyme activities of adrenal cortex after hemisection of spinal cord in rats.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده تغییرات هیستوشیمیایی فعالیت آنزیمی قشر آدرنال پس از نیمه برش نخاع در موش صحرایی
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده تغییرات histochemical فعالیت های آنزیم در قشر آدرنالی پس از hemisection طناب نخاعی در موش ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده تغییرات histochemical فعالیت های آنزیم در قشر آدرنالی پس از hemisection طناب نخاعی در موش ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Methods Clinical and follow up data were summarized for 42 children with adrenogenital syndrome, including 30 cases of congenital adrenal hyperplasia (CAH) and 12 cases of adrenal cortex tumor.
[ترجمه گوگل]روشها دادههای بالینی و پیگیری برای 42 کودک مبتلا به سندرم آدرنوژنیتال شامل 30 مورد هیپرپلازی مادرزادی آدرنال (CAH) و 12 مورد تومور قشر آدرنال خلاصه شد
[ترجمه ترگمان]روش های بالینی و پی گیری داده ها برای ۴۲ کودک مبتلا به سندرم adrenogenital، شامل ۳۰ مورد از hyperplasia مادرزادی (cah)و ۱۲ مورد از تومور قشر آدرنالی بصورت خلاصه ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش های بالینی و پی گیری داده ها برای ۴۲ کودک مبتلا به سندرم adrenogenital، شامل ۳۰ مورد از hyperplasia مادرزادی (cah)و ۱۲ مورد از تومور قشر آدرنالی بصورت خلاصه ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید