adoring

جمله های نمونه

1. She can still pull in adoring audiences.
[ترجمه گوگل]او هنوز هم می تواند مخاطبان را جذب کند
[ترجمه ترگمان]او هنوز می تواند مخاطبان adoring را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I refuse to play the part of the adoring wife.
[ترجمه گوگل]من از بازی در نقش همسر ستایشگر خودداری می کنم
[ترجمه ترگمان]من نمیخوام نقش همسر adoring رو بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was always made much of by her adoring friends.
[ترجمه گوگل]او همیشه توسط دوستان ستایشگرش بسیار ساخته می شد
[ترجمه ترگمان]همیشه از دوستان adoring خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He waved to the adoring crowds.
[ترجمه گوگل]برای جمعیت پرستش دست تکان داد
[ترجمه ترگمان]به جمعیت adoring اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gesner, sniffing the advance of his adoring fans, suddenly became smug and rather patronizing.
[ترجمه گوگل]گسنر، که از پیشروی طرفداران پرستش خود استشمام می کرد، ناگهان از خود راضی و نسبتاً حامی شد
[ترجمه ترگمان]Gesner که the fans را بو می کشید ناگهان مغرورانه و نسبتا متکبر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She doesn't like crowds of adoring relatives and friends, and becomes distressed when too much is going on at once.
[ترجمه گوگل]او از انبوه اقوام و دوستان پرستشگر خوشش نمی‌آید، و وقتی خیلی اتفاق می‌افتد، مضطرب می‌شود
[ترجمه ترگمان]او از انبوه دوستان و دوستان adoring خوشش نمی اید، و وقتی بیش از حد عصبانی می شود، مضطرب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the new movie he is Melissa's adoring father.
[ترجمه گوگل]در فیلم جدید او پدر ستایشگر ملیسا است
[ترجمه ترگمان]در فیلم جدید، او پدر adoring ملیسا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Caroline was always surrounded by adoring males, showered with gifts and benefits.
[ترجمه گوگل]کارولین همیشه با مردانی دوست داشتنی احاطه شده بود که هدایا و مزایا را پر می کردند
[ترجمه ترگمان]کارولین همیشه توسط مردان adoring احاطه شده بود و مزایا و مزایایی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Between warring kings, a peacemaker; between adoring spouses, a seducer, or a child.
[ترجمه گوگل]بین پادشاهان متخاصم، صلح‌جو؛ بین همسران عاشق، یک اغواگر یا یک کودک
[ترجمه ترگمان]بین شاهان جنگ، یک انسان صلح طلب، بین یک همسر، یک یا یک بچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An adoring right-wing press gave him his platform to denounce 000 teachers as incompetent.
[ترجمه گوگل]یک مطبوعات جناح راست ستایشگر به او اجازه داد تا 000 معلم را بی کفایت محکوم کند
[ترجمه ترگمان]یک ناشر با جناح راست به او سخنرانی خود را برای محکوم کردن هزار معلم به عنوان نالایق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Landed and aristocratic ladies drew his adoring gaze.
[ترجمه گوگل]خانم های زمینی و اشرافی نگاه ستایش آمیز او را جلب کردند
[ترجمه ترگمان]زمین فرود آمد و خانم اشرافی روی زمین نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nancy Reagan perfected the art of the adoring smile.
[ترجمه گوگل]نانسی ریگان هنر لبخند پرستش را به کمال رساند
[ترجمه ترگمان]نانسی ریگان هنر لبخند adoring را تکمیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Adoring fans crowded around the stage.
[ترجمه گوگل]طرفداران ستایشگر در اطراف صحنه ازدحام کردند
[ترجمه ترگمان]هواداران Adoring در اطراف صحنه جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It contains some features, such as adoring teacher authority, conservative values, the value orientation of official position, and an agent of social stratification.
[ترجمه گوگل]این شامل برخی از ویژگی ها، مانند پرستش اقتدار معلم، ارزش های محافظه کارانه، جهت گیری ارزشی موقعیت رسمی، و عامل قشربندی اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]این شامل ویژگی هایی چون مرجع teacher، ارزش های محافظه کار، گرایش ارزشی موقعیت رسمی و عامل stratification اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• loving, admiring; affectionate; showing adoration

پیشنهاد کاربران

عاشق، ستایشگر، علاقه مند
دوستدار
He waved to the adoring crowds: او برای جمعیت دوستدار خود دست تکان داد
Caroline was always surrounded by adoring males, showered with gifts and benefits. : کارولین همواره توسط مردان دوستدارش احاطه شده بود و کلی موهبت و منفعت دریافت میکرد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : adore
✅️ اسم ( noun ) : adoration
✅️ صفت ( adjective ) : adorable / adoring
✅️ قید ( adverb ) : adorably / adoringly
ستودن، عشق ورزیدن
دوست داشتنی

بپرس