adoptive

/əˈdɑːptɪv//əˈdɒptɪv/

معنی: انتخابی، اقتباسی، مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
معانی دیگر: منتخب، برگزیده، (به فرزند خواندگی یا پدر خواندگی و غیره) پذیرفته شده، اتخاذی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: adoptively (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to adoption.

- Several agencies in the state provide adoptive services.
[ترجمه گوگل] چندین آژانس در ایالت خدمات فرزندخواندگی را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان] چندین موسسه در این ایالت خدمات انتخابی را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: related as the result of adoption.
متضاد: natural

- The child lives with his adoptive parents.
[ترجمه گوگل] کودک با والدین خوانده خود زندگی می کند
[ترجمه ترگمان] کودک با والدین اختیاری خود زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his adoptive country
کشوری که به عنوان وطن اختیار کرده بود

2. He was brought up by adoptive parents in London.
[ترجمه گوگل]او توسط پدر و مادر خوانده در لندن بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]او توسط والدین اختیاری در لندن تربیت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is under an obligation to her adoptive mother.
[ترجمه گوگل]او در قبال مادر خوانده اش تعهد دارد
[ترجمه ترگمان] اون تحت اجبار مادر خونده - ش هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her adoptive mother was a housekeeper.
[ترجمه گوگل]مادر خوانده اش خانه دار بود
[ترجمه ترگمان] مادر خونده اون یه خدمتکار بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is under an obligation to her adoptive father.
[ترجمه گوگل]او نسبت به پدر خوانده اش تعهد دارد
[ترجمه ترگمان] اون تحت اجبار پدر خونده - ش هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They threatened to expel him from his adoptive country.
[ترجمه گوگل]آنها او را تهدید به اخراج از کشور فرزندخواندش کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدید کردند که او را از کشور اختیاری خود اخراج خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Second, whether adoptive parents could be found who are willing to take on this new challenge.
[ترجمه گوگل]دوم، اینکه آیا می توان والدینی را یافت که مایل به پذیرش این چالش جدید باشند یا خیر
[ترجمه ترگمان]دوم، چه والدین پذیرنده ممکن است پیدا شوند که مایل به قبول این چالش جدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The adoptive parents had made no comments to suggest that they realized the children were unhappy.
[ترجمه گوگل]والدین خوانده هیچ اظهارنظری نکرده بودند که نشان دهد آنها متوجه شده اند که بچه ها ناراضی هستند
[ترجمه ترگمان]والدین پذیرنده هیچ نظری ندادند تا نشان دهند که آن ها متوجه شده اند که بچه ها ناراحت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her adoptive parents were told at the time by doctors that her natural parents had abandoned her.
[ترجمه گوگل]در آن زمان پزشکان به پدر و مادرخوانده او گفتند که والدین طبیعی او او را ترک کرده اند
[ترجمه ترگمان]والدین اختیاری او در آن زمان توسط پزشکان گفتند که والدینش او را رها کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Adoptive parents often have little practical preparation for parenthood.
[ترجمه گوگل]والدین خوانده اغلب آمادگی عملی کمی برای والدین دارند
[ترجمه ترگمان]والدین Adoptive اغلب آمادگی عملی اندکی برای والدینی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was brought up by adoptive parents as an only child.
[ترجمه گوگل]من به عنوان تک فرزند توسط والدین خوانده بزرگ شدم
[ترجمه ترگمان]من توسط پدر و مادر به عنوان یه بچه بزرگ تربیت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their dilemmas are similar to those of many adoptive families but are exacerbated by the racial and ethnic issues already discussed.
[ترجمه گوگل]معضلات آنها شبیه مشکلات بسیاری از خانواده های فرزندخوانده است، اما با مسائل نژادی و قومی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، تشدید می شود
[ترجمه ترگمان]معضلات آن ها شبیه به بسیاری از خانواده های اختیاری است، اما مسائل نژادی و نژادی که قبلا مورد بحث قرار گرفته بودند، وخیم تر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ron Deacon is adoptive father to five love bird chicks, who need constant care and attention.
[ترجمه گوگل]ران دیکن پدرخوانده پنج جوجه پرنده عشق است که نیاز به مراقبت و توجه دائمی دارند
[ترجمه ترگمان]رون دی کن پدر خونده ۵ تا جوجه پرنده دوست داره که به مراقبت و رسیدگی احتیاج داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Neither of the adoptive parents in these cases felt threatened by the contacts.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از والدین خوانده در این موارد از طرف تماس ها احساس خطر نکردند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از والدین اختیاری در این موارد با این تماس ها احساس خطر نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Disputes between natural and adoptive parents are not unusual and a fair proportion of arrangements break down.
[ترجمه گوگل]اختلافات بین والدین طبیعی و فرزندخوانده غیرعادی نیست و نسبت عادلانه ای از ترتیبات شکسته می شود
[ترجمه ترگمان]اختلافات میان والدین طبیعی و اختیاری غیرعادی نیست و بخش منصفانه از تمهیدات از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتخابی (صفت)
adoptive, selective, elective, optional, appointive

اقتباسی (صفت)
adoptive

مربوط به قضیه پسرخواندگی عیسی (صفت)
adoptive

انگلیسی به انگلیسی

• adopted; pertaining to one who adopts; pertaining to something or someone who has been adopted
someone's adoptive parents are the people who have adopted them.

پیشنهاد کاربران

1. ( فرزند. پدر. مادر ) – خوانده 2. انتخاب شده. اختیار شده. اتخاذ شده. انتخابی 3. اکتسابی. کسب شده
مثال:
Her adoptive father, Mr. Lane, died when she was seventeen.
پدر خوانده اش، آقای لین، وقتی که او 17 ساله بود مرد.
1. اختیاری، انتخابی
2. . . . خوانده ( فرزند، پدر، مادر )
his adoptive father
ناتنی
اختیاری
فرزندپذیر
تطبیقی

بپرس