1. administrative affairs
امور اداری
2. administrative organization
سازمان اداری
3. administrative policy
خط مشی (سیاست) اداری
4. cumbersome administrative procedures
روش های مدیریت وقت گیر و کم سود
5. the administrative head of the organization
رئیس امور اداری سازمان
6. the judiciary must be independent of the administrative and legislative powers
قوه ی قضاییه باید از قوای مجریه و مقننه مستقل باشد.
7. The country was chopped up into small administrative areas.
[ترجمه گوگل]کشور به مناطق کوچک اداری تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]این کشور در مناطق کوچک مدیریتی خرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He has a lot of administrative work to do.
[ترجمه گوگل]او کارهای اداری زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]کاره ای اداری زیادی برای انجام دادن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Environmental law heavily intertwined with administrative law.
[ترجمه گوگل]حقوق محیط زیست به شدت با حقوق اداری در هم آمیخته است
[ترجمه ترگمان]قانون محیط زیست به شدت با قانون اجرایی درهم تنیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The cost-cutting measures include streamlining administrative procedures in the company.
[ترجمه گوگل]اقدامات کاهش هزینه شامل ساده کردن رویه های اداری در شرکت است
[ترجمه ترگمان]اقدامات کاهش هزینه شامل ساده کردن رویه های اجرایی در شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The tax will require a massive administrative apparatus.
[ترجمه گوگل]مالیات به یک دستگاه اداری عظیم نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این مالیات به یک دستگاه اجرایی عظیم نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Your responsibilities will be mainly administrative.
[ترجمه گوگل]مسئولیت های شما عمدتا اداری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مسئولیت های شما عمدتا اجرایی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She used the day to catch up with administrative tasks.
[ترجمه گوگل]او از روز برای انجام کارهای اداری استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از آن روز برای گرفتن کاره ای اجرایی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I spend a lot of my time on administrative duties.
[ترجمه گوگل]من زمان زیادی را صرف کارهای اداری می کنم
[ترجمه ترگمان]من زمان زیادی را صرف امور اجرایی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We deem very highly of his administrative talent.
[ترجمه گوگل]به نظر ما استعداد مدیریتی او بسیار بالاست
[ترجمه ترگمان]ما به شدت از استعداد مدیریتی او در نظر می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. He was the victim of an administrative error.
17. The complex administrative arrangements render the decision - making process somewhat opaque.
[ترجمه گوگل]ترتیبات پیچیده اداری فرآیند تصمیم گیری را تا حدودی مبهم می کند
[ترجمه ترگمان]ترتیبات اجرایی پیچیده فرآیند تصمیم گیری را تا حدی کدر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید