1. orally administered drugsداروهایی که از راه دهان داده می شود.2. the prison guard administered the whippingزندانبان شلاق زدن را به اجرا درآورد.3. this territory is administered by australiaاین ناحیه توسط استرالیا اداره می شود.
ترجمه ی دوستان همه درست است . ولی پر کاربرد ترین معنی administered در پزشکی و در بالین بیمار است :Administered additional dosageدوز اضافی داروAdministered drugداروی مصرف شدهتقسیم شده ( دیکشنری تحلیل گران )اجرا کردن=manage /اداره کردنتجویز شده، اداره واجرا شده، بکاربسته شدهاداره و مدیریت کردناداره شدن. . . . اجرا شدن. .تزریق دارو+ عکس و لینک