1. Ogilvy was addicted to words that the straight-talking huckster-style admen of the day would blink at.
[ترجمه گوگل]اوگیلوی به کلماتی معتاد شده بود که ادمین های آن روز به سبک هاکستری که مستقیم صحبت می کردند پلک می زدند
[ترجمه ترگمان]رفیق آگیلوی به کلمات معتاد شده بود که صحبت مستقیم با سبک متداول در طول روز چشمک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. That then needs washing off, proving that the admen have got us every time.
[ترجمه گوگل]آن وقت نیاز به شستشو دارد و ثابت می کند که ادمین ها هر بار ما را گرفته اند
[ترجمه ترگمان]آن وقت احتیاج به شستشو دارد و ثابت می کند که admen هر دفعه ما را گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That's what the admen are promoting right now.
[ترجمه گوگل]این چیزی است که ادمین ها در حال حاضر تبلیغ می کنند
[ترجمه ترگمان]این همان چیزی است که admen در حال حاضر در حال تبلیغ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Former adman Soden says he intends to return to marketing communications.
[ترجمه گوگل]مدیر سابق سودن می گوید که قصد دارد به ارتباطات بازاریابی بازگردد
[ترجمه ترگمان]adman Soden سابق می گوید که قصد بازگشت به ارتباطات بازاریابی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Become the most positive and enthusiastic adman in the Agency.
[ترجمه گوگل]به مثبت ترین و مشتاق ترین مدیر آژانس تبدیل شوید
[ترجمه ترگمان]در این منطقه most و positive شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My father is an adman meanwhile an art instructor.
[ترجمه گوگل]پدر من یک ادمن است در عین حال یک مربی هنر
[ترجمه ترگمان]پدر من در عین حال مربی هنر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was the most brilliant adman that any of us knew.
[ترجمه گوگل]او باهوش ترین آدمی بود که هر یک از ما می شناختیم
[ترجمه ترگمان]اون بهترین adman بود که هر کد وم از ما میدونستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The legendary adman James Webb Young did this before.
[ترجمه گوگل]ادمن افسانه ای جیمز وب یانگ قبلاً این کار را انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]The معروف جیمز وب یانگ این کار را قبلا انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But the 28-year-old adman from Shanghai has found that when it comes to the four-letter word, it is money that talks.
[ترجمه گوگل]اما ادمن 28 ساله از شانگهای دریافته است که وقتی صحبت از کلمه چهار حرفی می شود، این پول است که صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]اما the ۲۸ ساله از شانگهای کشف کرده است که زمانی که این حرف چهار حرف را می زند، این پول است که گفت و گو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It may very well be, and I mean this seriously, that the adman invented the teenager.
[ترجمه گوگل]ممکن است خیلی خوب باشد، و منظورم جدی این است که ادمن نوجوان را اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]ممکن است خیلی خوب باشد، و منظورم این است که the این نوجوان را اختراع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Do not overestimate the Value of formal education. Most successful adman never had formal Advertising eduction. Real Work experience is more valuable than any education.
[ترجمه گوگل]ارزش آموزش رسمی را دست بالا نگیرید موفق ترین مدیران هرگز آموزش رسمی تبلیغات نداشتند تجربه واقعی کار از هر تحصیلی ارزشمندتر است
[ترجمه ترگمان]ارزش تحصیلات رسمی را دست بالا نگیرید اکثر adman موفق هرگز تبلیغات تبلیغاتی رسمی نداشته اند تجربه کاری واقعی ارزشمندتر از هر نوع آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Most of us are wise to the ways of adman, pollsters, speech writers, and pundits.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما به روش های ادمان، نظرسنجی ها، نویسندگان سخنرانی و صاحب نظران عاقل هستیم
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ما به روش های of، نظرسنجی، نویسندگان گفتار، و دانشمندان عاقل هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Do not overestimate the value of formal education. Most successful adman never had formal advertising eduction. Real work experience is more valuable than any education.
[ترجمه گوگل]ارزش آموزش رسمی را دست بالا نگیرید موفق ترین ادمن ها هرگز آموزش تبلیغاتی رسمی نداشتند تجربه کاری واقعی از هر تحصیلی ارزشمندتر است
[ترجمه ترگمان]ارزش تحصیلات رسمی را دست بالا نگیرید اکثر adman موفق هرگز eduction تبلیغاتی رسمی نداشتند تجربه کاری واقعی، ارزشمندتر از هر نوع آموزش و پرورش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید