1. His adjudication was later found to be faulty.
[ترجمه گوگل]قضاوت او بعداً اشتباه بود
[ترجمه ترگمان]داوری او بعدا معلوم شد که معیوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داوری او بعدا معلوم شد که معیوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The adjudication will be published tomorrow.
[ترجمه گوگل]داوری فردا منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]داوری فردا منتشر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داوری فردا منتشر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mr. Scott All such cases are assessed by adjudication officers.
[ترجمه گوگل]آقای اسکات تمام این موارد توسط افسران قضاوت ارزیابی می شود
[ترجمه ترگمان]آقای اسکات تمام این موارد توسط افسران مورد ارزیابی ارزیابی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آقای اسکات تمام این موارد توسط افسران مورد ارزیابی ارزیابی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Adjudication officers are employees in the relevant Department but exercise independent judgment on claims in making decisions within their province.
[ترجمه گوگل]افسران قضاوت کارمندان بخش مربوطه هستند اما در مورد ادعاها در تصمیم گیری در استان خود قضاوت مستقلی دارند
[ترجمه ترگمان]افسران adjudication کارمند اداره مربوطه هستند، اما قضاوت مستقل در مورد ادعاها در تصمیم گیری در این استان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افسران adjudication کارمند اداره مربوطه هستند، اما قضاوت مستقل در مورد ادعاها در تصمیم گیری در این استان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Robson's text, which focused mainly on administrative adjudication, was complemented by the work of Willis on delegated legislation.
[ترجمه گوگل]متن رابسون، که عمدتاً بر قضاوت اداری متمرکز بود، با کار ویلیس در مورد قوانین تفویض شده تکمیل شد
[ترجمه ترگمان]متن رابسون، که عمدتا بر قضاوت اجرایی متمرکز بود، با اثر ویلیس در قوانین محول شده تکمیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متن رابسون، که عمدتا بر قضاوت اجرایی متمرکز بود، با اثر ویلیس در قوانین محول شده تکمیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The adjudication officer is then asked to respond and the claimant is given an opportunity to comment on those responses.
[ترجمه گوگل]سپس از افسر قضاوت خواسته می شود تا پاسخ دهد و به شاکی فرصت داده می شود تا در مورد آن پاسخ ها اظهار نظر کند
[ترجمه ترگمان]سپس از افسر داوری خواسته می شود که پاسخ دهد و مدعی فرصتی برای اظهار نظر در مورد این واکنش ها ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس از افسر داوری خواسته می شود که پاسخ دهد و مدعی فرصتی برای اظهار نظر در مورد این واکنش ها ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Decision making is split between adjudication officers and officers known as Secretary of State's representatives.
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری بین افسران قضاوت و افسرانی که به عنوان نمایندگان وزیر امور خارجه شناخته می شوند تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]تصمیم گیری بین افسران و افسرانی که به عنوان وزیر امور خارجه شناخته می شوند، تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصمیم گیری بین افسران و افسرانی که به عنوان وزیر امور خارجه شناخته می شوند، تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Has 144 to audit the seat the adjudication division very full.
[ترجمه گوگل]دارای 144 برای ممیزی صندلی بخش قضاوت بسیار پر است
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The case was referred to a higher court for adjudication.
[ترجمه گوگل]پرونده برای رسیدگی به دادگاه عالی ارجاع شد
[ترجمه ترگمان]این پرونده به دادگاه عالی ارجاع داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این پرونده به دادگاه عالی ارجاع داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There is not a lot of case law for the adjudication officers to base their decisions on.
[ترجمه گوگل]رویه قضایی زیادی وجود ندارد که افسران قضاوت تصمیمات خود را بر اساس آن قرار دهند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از قوانین مورد قضاوت برای تعیین تصمیمات خود در مورد آن ها وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از قوانین مورد قضاوت برای تعیین تصمیمات خود در مورد آن ها وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It would be unwise to allow even the possibility of criticism on a matter as important as adjudication.
[ترجمه گوگل]عاقلانه نیست که حتی امکان انتقاد در مورد موضوعی مهم مانند قضاوت را مجاز کنیم
[ترجمه ترگمان]امکان اینکه حتی امکان انتقاد از یک موضوع به همان اندازه مورد قضاوت مهم نباشد، غیرعاقلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امکان اینکه حتی امکان انتقاد از یک موضوع به همان اندازه مورد قضاوت مهم نباشد، غیرعاقلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But there was no change in the system of adjudication; national assistance tribunals simply became SBATs.
[ترجمه گوگل]اما هیچ تغییری در نظام قضاوت ایجاد نشد دادگاه های کمک ملی به سادگی به SBAT تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ تغییری در سیستم قضایی وجود نداشت؛ دادگاه های کمک رسانی ملی به سادگی تبدیل به SBATs شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما هیچ تغییری در سیستم قضایی وجود نداشت؛ دادگاه های کمک رسانی ملی به سادگی تبدیل به SBATs شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They can be changed only by agreement or by the adjudication of a lawful authority such as an international court.
[ترجمه گوگل]آنها را می توان تنها با توافق یا با قضاوت یک مقام قانونی مانند دادگاه بین المللی تغییر داد
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند تنها با توافق یا با قضاوت از یک مرجع قانونی مانند یک دادگاه بین المللی تغییر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند تنها با توافق یا با قضاوت از یک مرجع قانونی مانند یک دادگاه بین المللی تغییر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many political systems have constituted judicial structures whose primary role is, or at least appears to be, adjudication.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نظام های سیاسی ساختارهای قضایی را تشکیل داده اند که نقش اصلی آنها قضاوت است یا حداقل به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سیستم های سیاسی، ساختارهای قضایی تشکیل داده اند که نقش اصلی آن ها، یا حداقل به نظر می رسد، اتخاذ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سیستم های سیاسی، ساختارهای قضایی تشکیل داده اند که نقش اصلی آن ها، یا حداقل به نظر می رسد، اتخاذ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید