اسم ( noun )
• : تعریف: in grammar, a word that modifies a noun or noun equivalent.
- In the sentences "It was difficult work" and "The work was difficult," the word "difficult" is an adjective.
[ترجمه Hhhhh] کار اسان بود اسان یک صفت است|
[ترجمه گوگل] در جملات «کار سخت بود» و «کار سخت بود» کلمه «سخت» صفت است[ترجمه ترگمان] در جملات \"کار دشوار بود\" و \"کار دشوار بود\" واژه \"دشوار\" یک صفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The teacher asked the students to use more interesting and descriptive adjectives in their writing.
[ترجمه سارا محمدی] معلم از دانش آموزان خواست تا از بیشتر از صفات کامل کننده و توصیفی استفاده کنند|
[ترجمه گوگل] معلم از دانش آموزان خواست که در نوشته های خود از صفت های جذاب و توصیفی بیشتری استفاده کنند[ترجمه ترگمان] معلم از دانش آموزان خواست تا از صفات برجسته و descriptive در نوشته های خود استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: relating to or functioning as an adjective; adjectival.
- Relative clauses can be called adjective clauses because they modify nouns and noun equivalents.
[ترجمه گوگل] جمله های نسبی را می توان بند صفت نامید زیرا اسم ها و معادل های اسمی را تغییر می دهند
[ترجمه ترگمان] قیود نسبی را می توان کلمه صفت نامید زیرا اسم ها و معادل های اسم را اصلاح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قیود نسبی را می توان کلمه صفت نامید زیرا اسم ها و معادل های اسم را اصلاح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید