• : تعریف: of, resembling, or pertaining to animal fat; fatty.
اسم ( noun )مشتقات: adiposity (n.)
• : تعریف: animal fat. • مشابه: fat
جمله های نمونه
1. adipose tissue
بافت چربی
2. Now surgeons can remould entire bodies by shifting adipose tissue.
[ترجمه گوگل]اکنون جراحان می توانند کل بدن را با جابجایی بافت چربی بازسازی کنند [ترجمه ترگمان]در حال حاضر جراحان می توانند کل بدن را با جابجا کردن بافت چربی تمیز کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Had better drink contain adipose little milk.
[ترجمه لیلی] بهتره شیر کم چرب بنوشیم
|
[ترجمه گوگل]بهتر است نوشیدنی حاوی شیر کمی چربی باشد [ترجمه ترگمان] بهتره یکم شیر adipose بخورم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Adipose tissue triacylglycerols are the quantitatively most important source of stored energy in animals.
[ترجمه گوگل]تری گلیسرول های بافت چربی از نظر کمی مهم ترین منبع انرژی ذخیره شده در حیوانات هستند [ترجمه ترگمان]بافت چربی نه تنها منبع مهم انرژی ذخیره شده در حیوانات هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Fats and carbohydrates are stored as the adipose tissues of the body.
[ترجمه گوگل]چربی ها و کربوهیدرات ها به عنوان بافت های چربی بدن ذخیره می شوند [ترجمه ترگمان]چربی ها و کربو هیدرات ها به عنوان بافت چربی بدن نگهداری می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Results: Mesorectum consisted of adipose tissues surrounding visceral pelvic fascia which including numerous nerves, veins and lymph vessels.
[ترجمه گوگل]یافتهها: مزورکتوم شامل بافتهای چربی اطراف فاسیای احشایی لگن است که شامل اعصاب، سیاهرگها و عروق لنفاوی متعددی میشود [ترجمه ترگمان]نتایج: Mesorectum شامل بافت چربی دور از لگن خاصره بود که شامل اعصاب، رگ ها و lymph متعدد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Leptin is a kind of proteohormone secreted by adipose cells, which includes two types in the body: the free type and binding type.
[ترجمه گوگل]لپتین نوعی پروتئوهورمون است که توسط سلول های چربی ترشح می شود که شامل دو نوع در بدن است: نوع آزاد و نوع اتصال [ترجمه ترگمان]لپتین نوعی از proteohormone است که توسط سلول های چربی ترشح می شود، که شامل دو نوع بدن است: نوع آزاد و نوع اتصال [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Interleukin-18(IL-1 is a pro-inflammatory factor, and adipose tissue is one of its important sources.
[ترجمه گوگل]اینترلوکین 18 (IL-1) یک عامل پیش التهابی است و بافت چربی یکی از منابع مهم آن است [ترجمه ترگمان]Interleukin - ۱۸ (IL - ۱)یک عامل تحریک کننده است، و بافت چربی یکی از منابع مهم آن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. However, the effect of cysteamine on adipose tissue depots is not very clear.
[ترجمه گوگل]با این حال، اثر سیستامین بر انبارهای بافت چربی چندان واضح نیست [ترجمه ترگمان]با این حال، تاثیر of در انبارهای بافت چربی چندان روشن نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Formulations for treatment of adipose tissue, cutaneous tissue and disorders, and muscular tissue.
[ترجمه گوگل]فرمولاسیون برای درمان بافت چربی، بافت پوست و اختلالات و بافت عضلانی [ترجمه ترگمان]Formulations برای درمان بافت چربی، بافت پوست و اختلالات، و بافت عضلانی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Adipose tissue constitutes the fat of meat.
[ترجمه گوگل]بافت چربی چربی گوشت را تشکیل می دهد [ترجمه ترگمان]بافت چربی نه چربی گوشت را تشکیل می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Gorge is many and adipose food, caky sex of blood is met heighten, cause coronary artery thrombosis easily.
[ترجمه گوگل]تنگه زیاد است و غذای چربی، جنس خونی کک دیده می شود، به راحتی باعث ترومبوز عروق کرونر می شود [ترجمه ترگمان]Gorge بسیاری از غذاهای چربی و چربی است و رابطه جنسی caky بالاتر از حد است، که باعث می شود عروق کرونری به راحتی باز گردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The breast is to abound adipose gland body organization, comprise by 20 mammary gland about.
[ترجمه گوگل]سینه دارای غدد چربی سازمان بدن است که از 20 غده پستانی در اطراف تشکیل شده است [ترجمه ترگمان]پستان انباشته از سازمان غدد چربی است که متشکل از ۲۰ غده پستان در اطراف آن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Frisch suggested that underweight women would also have impaired reproductive function owing to a lack of oestrogen produced in adipose tissue.
[ترجمه گوگل]فریش پیشنهاد کرد که زنان کم وزن نیز به دلیل کمبود استروژن تولید شده در بافت چربی، عملکرد تولید مثلی را مختل می کنند [ترجمه ترگمان]فریش پیشنهاد داد که زنان با وزن کم نیز به علت کمبود هورمون استروژن که در بافت چربی تولید می شود، دچار نقص عملکرد تولید مثلی نیز خواهند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید