اسم ( noun )
• : تعریف: one who supports or follows a person, party, principle, or the like (usu. fol. by "of").
• مترادف: disciple, follower, partisan, supporter
• متضاد: dissenter, opponent, renegade
• مشابه: acolyte, advocate, backer, champion, devotee, fan, patron, pupil, rotary, student
• مترادف: disciple, follower, partisan, supporter
• متضاد: dissenter, opponent, renegade
• مشابه: acolyte, advocate, backer, champion, devotee, fan, patron, pupil, rotary, student
- The new faith quickly gathered adherents.
[ترجمه منوچهر تیموری] دین جدید به سرعت طرفدار جمع کرد.|
[ترجمه گوگل] ایمان جدید به سرعت طرفداران خود را جمع کرد[ترجمه ترگمان] ایمان جدید طرفداران را به سرعت جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Bach was a strong adherent of the Lutheran Church.
[ترجمه گوگل] باخ از طرفداران قوی کلیسای لوتری بود
[ترجمه ترگمان] باخ پیرو کلیسای لوتری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باخ پیرو کلیسای لوتری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- As a youth, the industrialist was an adherent of Marxism, but he later became a capitalist.
[ترجمه گوگل] صنعتگر در جوانی از طرفداران مارکسیسم بود، اما بعداً سرمایه دار شد
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک جوان، صنعت، چسبنده از مارکسیسم بود، اما بعدها به یک سرمایه دار تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک جوان، صنعت، چسبنده از مارکسیسم بود، اما بعدها به یک سرمایه دار تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: adherently (adv.)
مشتقات: adherently (adv.)
• (1) تعریف: attached or clinging (usu. fol. by "to").
• مترادف: attached, clinging, tenacious
• متضاد: loose
• مشابه: gummy, sticky, viscous
• مترادف: attached, clinging, tenacious
• متضاد: loose
• مشابه: gummy, sticky, viscous
- The bandage had become adherent to the wound.
[ترجمه گوگل] باند چسبیده به زخم شده بود
[ترجمه ترگمان] بانداژ به زخم بدل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بانداژ به زخم بدل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: in botany, growing or having grown together.
• متضاد: split
• مشابه: coalesced, fused, merged
• متضاد: split
• مشابه: coalesced, fused, merged
- adherent leaves