adeptness


زبردستی، مهارت، استادی

جمله های نمونه

1. Quiet, roomy cabin and off-road adeptness overshadowed by cumbersome curb weight, soft suspenders, and a tacky dash.
[ترجمه گوگل]کابین ساکت و جادار و مهارت در خارج از جاده تحت الشعاع وزن سنگین، آویزهای نرم، و دایره‌ای ضخیم
[ترجمه ترگمان]اتاق کوچک و جادار و دور از جاده، که با وزن سنگین بند و بند نرم و بند شلوار، و یک dash کهنه روی آن سایه افکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Quiet, roomy cabin and adeptness overshadowed by cumbersome curb weight, soft suspenders, and a tacky dash.
[ترجمه گوگل]کابین ساکت و جادار و مهارتی که تحت الشعاع وزن دست و پا گیر، آویزهای نرم، و خط تیره ضخیم قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]کابین پر دار و جادار، با وزن سنگین، بند شلوار، بند شلوار، و یک dash کهنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The technology's adeptness at handling largefiles got Cohen in trouble with the Motion Picture Association ofAmerica, which ordered BitTorrent to remove copyrighted content fromits network.
[ترجمه گوگل]مهارت این فناوری در مدیریت فایل های بزرگ کوهن را با انجمن تصویر متحرک آمریکا که به BitTorrent دستور داد تا محتوای دارای حق چاپ را از شبکه خود حذف کند، دچار مشکل شد
[ترجمه ترگمان]فن آوری اطلاعات در اداره largefiles، کوهن را به همراه انجمن تصویر متحرک ofAmerica به همراه داشت، که به بیتتورنت دستور داده شد تا شبکه fromits content را حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Natural Color" and "Adeptness" are two important terminologies in the theory of Chinese classic drama.
[ترجمه گوگل]رنگ طبیعی و مهارت دو اصطلاح مهم در تئوری درام کلاسیک چینی هستند
[ترجمه ترگمان]\"رنگ طبیعی\" و \"Adeptness\" دو واژه مهم در تئوری نمایش کلاسیک چینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their social adeptness makes it simple for the social butterflies to be quite at home in large group settings.
[ترجمه گوگل]مهارت اجتماعی آنها باعث می شود که پروانه های اجتماعی در محیط های گروهی بزرگ کاملاً در خانه باشند
[ترجمه ترگمان]مشارکت اجتماعی آن ها باعث می شود که پروانه های اجتماعی در محیط های گروهی بزرگ کاملا در خانه باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People agree sucassessment in life with the adeptness of opeappraisement computer.
[ترجمه گوگل]مردم موفقیت در زندگی را با مهارت رایانه ارزیابی ارزیابی می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم در زندگی با the کامپیوتر opeappraisement موافق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His quick adeptness was a product of good design.
[ترجمه گوگل]مهارت سریع او محصول طراحی خوب بود
[ترجمه ترگمان]adeptness سریع او محصولی از طراحی خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She really has made a lot of accomplishments in the field and her adeptness is amazing.
[ترجمه گوگل]او واقعاً دستاوردهای زیادی در این زمینه داشته است و مهارت او شگفت انگیز است
[ترجمه ترگمان]او واقعا دستاوردهای زیادی در این زمینه داشته است و adeptness شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I know! She really has made a lot of accomplishments in the field and her adeptness is amazing.
[ترجمه گوگل]میدانم! او واقعاً دستاوردهای زیادی در این زمینه داشته است و مهارت او شگفت انگیز است
[ترجمه ترگمان]! میدونم او واقعا موفقیت های زیادی در این زمینه ایجاد کرده و her فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The system can not only fulfill jack group control, lifting synchronic control, ropes even loaded control but also strong adeptness in site construction and system reliability.
[ترجمه گوگل]این سیستم نه تنها می تواند کنترل گروه جک، کنترل همزمان بلند کردن، کنترل طناب های بارگذاری شده را انجام دهد، بلکه می تواند مهارت قوی در ساخت سایت و قابلیت اطمینان سیستم را نیز انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این سیستم نه تنها می تواند کنترل گروه جک را انجام دهد، کنترل synchronic را از دست داده، حتی کنترل بار را از دست داده، بلکه adeptness قوی در ساخت سایت و قابلیت اطمینان سیستم نیز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• expertise, skillfulness, proficiency

پیشنهاد کاربران

adroitness: مهارت ذاتی، یعنی طرف در وجودش این مهارت هست.
skillfulness: مهارت اکتسابی، یعنی طرف با تمرین این مهارت رو بدست میاره.
adroit: ماهر ( ذاتی )
skillful: ماهر ( اکتسابی )

بپرس