adenoid

/ˈædəˈnɔɪd//ˈædɪnɔɪd/

معنی: گرفتگی بینی، شبیه غده، غده مانند، منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
معانی دیگر: غده ای، غددی، adj : طب شبیه غده، n : طب عظم لوزه ء حلقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. pl.) a mass of tissue between the nose and the throat that, when swollen, can hinder breathing.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to the adenoids.

جمله های نمونه

1. Imaging quiz case Adenoid cystic carcinoma.
[ترجمه گوگل]مورد آزمون تصویربرداری کارسینوم کیستیک آدنوئید
[ترجمه ترگمان] پرونده آزمایش رادیولوژی، سرطان مجاری ادراری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Residual adenoid was found in 20 cases in TCA group and none in the other two groups.
[ترجمه گوگل]آدنوئید باقیمانده در 20 مورد در گروه TCA و هیچ یک در دو گروه دیگر یافت نشد
[ترجمه ترگمان]adenoid مانده در ۲۰ مورد در گروه TCA یافت شد و هیچ کدام در دو گروه دیگر یافت نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods:Trans-oral adenoidectomy under monitoring endoscope was carried out using Stryker-powered handpiece in 124 cases with adenoid hypertrophy .
[ترجمه گوگل]روش کار: آدنوئیدکتومی ترانس دهانی تحت آندوسکوپ مانیتورینگ با استفاده از هندپیس استرایکر در 124 مورد با هیپرتروفی آدنوئید انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: adenoidectomy Trans تحت نظارت endoscope با استفاده از handpiece Stryker در ۱۲۴ پرونده با adenoid hypertrophy انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The case of adenoid cystic carcinoma of the lacrimal gland with hepatic metastases shown on bone scintigraphy had been rarely reported.
[ترجمه گوگل]مورد آدنوئید کیستیک کارسینوم غده اشکی با متاستازهای کبدی نشان داده شده در اسکن استخوان به ندرت گزارش شده بود
[ترجمه ترگمان]مورد of \/ غده اشکی در غده اشکی در بافت استخوان گونه که در استخوان scintigraphy نشان داده شده است به ندرت گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results Among lacrimal gland tumors, the pleomorphic adenoma, adenoid cystadenocarcinoma, pleomorphic adenocarcinoma and adenocarcinoma were very common.
[ترجمه گوگل]نتایج در میان تومورهای غدد اشکی، آدنوم پلئومورفیک، سیستادنوکارسینوم آدنوئید، آدنوکارسینوم پلئومورفیک و آدنوکارسینوم بسیار شایع بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج در بین تومورهای غده اشکی، pleomorphic adenoma، adenoid cystadenocarcinoma، pleomorphic adenocarcinoma و adenocarcinoma بسیار رایج بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Adenoid cystic carcinoma(ACC) is the most common malignant epithelial tumour of the lacrimal gland with the highest malignant degree.
[ترجمه گوگل]کارسینوم کیستیک آدنوئید (ACC) شایع ترین تومور بدخیم اپیتلیال غده اشکی با بالاترین درجه بدخیم است
[ترجمه ترگمان]Adenoid مبتلا به ذات الریه the یکی از شایع ترین تومورهای زیرجلدی، غده اشکی با بالاترین درجه بدخیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Adenoid cystic carcinoma is the second most common primary malignant tumor of the tracheobronchial trees.
[ترجمه گوگل]کارسینوم کیستیک آدنوئید دومین تومور بدخیم اولیه در درختان تراکئوبرونشیال است
[ترجمه ترگمان]Adenoid cystic cystic دومین تومور بدخیم ابتدایی در میان درختان tracheobronchial است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To investigate the surgical treatment of meatal adenoid cystic carcinoma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی درمان جراحی کارسینوم کیستیک آدنوئید متال
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی درمان جراحی of adenoid cystic cystic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Adenoid cystic carcinoma (ACC) is the second commonest malignant neoplasm in salivary glands. It has a known propensity for neural invasion, which will lead to frequent recurrences and metastasis.
[ترجمه گوگل]کارسینوم کیستیک آدنوئید (ACC) دومین نئوپلاسم بدخیم شایع در غدد بزاقی است این یک تمایل شناخته شده برای تهاجم عصبی دارد که منجر به عود مکرر و متاستاز می شود
[ترجمه ترگمان]Adenoid کیست carcinoma (ACC)دومین commonest بدخیم است که در غدد salivary قرار دارد تمایل شناخته شده ای برای حمله عصبی دارد که منجر به recurrences مکرر و متاستاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective: To localize S100 protein in adenoid cystic carcinoma (ACC), so as to provide experimental evidence for investigating the mechanism of perineural invasion of ACC.
[ترجمه گوگل]هدف: بومی سازی پروتئین S100 در کارسینوم کیستیک آدنوئید (ACC)، به منظور ارائه شواهد تجربی برای بررسی مکانیسم تهاجم پری عصبی به ACC
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بومی سازی پروتیین S۱۰۰ در adenoid عیب carcinoma (ACC)، به طوری که شواهد تجربی برای بررسی مکانیسم تهاجم perineural به شورای کریکت فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No haemorrhage, acute respiratory obstruction, and adenoid residue occurrad after operation.
[ترجمه گوگل]بعد از عمل خونریزی، انسداد حاد تنفسی و باقیمانده آدنوئید رخ نمی دهد
[ترجمه ترگمان]نه haemorrhage، نه انسداد ریوی و بعد از عمل مونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods 174 cases of hypertrophied adenoid were treated with nasal endoscopy-assisted or tramsotal adenoidectomy and observed the development of them.
[ترجمه گوگل]روش‌ها 174 مورد آدنوئید هیپرتروفی شده با آدنوئیدکتومی به کمک آندوسکوپی بینی یا ترامسوتال درمان شدند و توسعه آنها را مشاهده کردند
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۷۴، hypertrophied adenoid با endoscopy nasal و یا tramsotal adenoidectomy تیمار شدند و توسعه آن ها را مشاهده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion: The skin adenoid cystocarcinoma has complex histological features, and its diagnosis should depend on the pathological examination of tissue biopsy.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: سیستوکارسینوم آدنوئید پوست دارای ویژگی‌های بافت‌شناسی پیچیده است و تشخیص آن باید به بررسی پاتولوژیک بیوپسی بافت بستگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پوست adenoid cystocarcinoma دارای ویژگی های بافتی پیچیده است و تشخیص آن باید به بررسی آسیب شناسی بافت بافت بستگی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Like bronchial carcinoid and other various benign tumors, adenoid cystic carcinoma may have internal calcification.
[ترجمه گوگل]مانند کارسینوئید برونش و سایر تومورهای خوش خیم مختلف، کارسینوم کیستیک آدنوئید ممکن است کلسیفیکاسیون داخلی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مانند bronchial و دیگر تومورهای خوش خیم، carcinoma cystic ممکن است calcification داخلی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Results Among lacrimal gland tumors pleomorphic adenoma, adenoid cystadenocarcinoma, pleomorphic adenocarcinoma and adenocarcinoma were very common.
[ترجمه گوگل]نتایج در میان تومورهای غدد اشکی، آدنوم پلئومورفیک، سیستادنوکارسینوم آدنوئید، آدنوکارسینوم پلئومورفیک و آدنوکارسینوم بسیار شایع بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج در بین تومورهای غده اشکی pleomorphic adenoma، adenoid cystadenocarcinoma، pleomorphic adenocarcinoma و adenocarcinoma بسیار رایج بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرفتگی بینی (اسم)
adenoid

شبیه غده (صفت)
adenoid, adenoidal

غده مانند (صفت)
adenoid, adenoidal

منسوب به بافت غده ای و لنفاوی (صفت)
adenoid, adenoidal

انگلیسی به انگلیسی

• growth of lymphoid tissue located in the upper pharynx

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : adenoid ✅ تلفظ واژه: AD - en - oid ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: آدنوئید، لوزه حلقی: بافت لنفاوی قسمت نازوفارنکس ( حلق بینی ) ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) : adenoid/o
[پزشکی] آدنوئید، لوزه حلقی: بافت لنفاوی قسمت نازوفارنکس ( حلق بینی )
لوزه سوم

بپرس