adductor

/əˈdʌktər//əˈdʌktə/

معنی: نزدیک کننده، اقامه، اظهار، تمایل عضو بطرف محور
معانی دیگر: ایراد، ارائه، تش تمایل عضو بطرف محور

جمله های نمونه

1. Ronaldo felt a pain high in his adductor muscle during training and will have treatment although he is a doubt for Sunday's game against Fiorentina.
[ترجمه گوگل]رونالدو در طول تمرین احساس درد شدیدی در عضله کشنده خود کرد و تحت درمان قرار خواهد گرفت، اگرچه او برای بازی یکشنبه مقابل فیورنتینا تردید دارد
[ترجمه ترگمان]رونالدو در طی دوره آموزشی احساس درد شدیدی را در ماهیچه adductor احساس کرد و با وجود اینکه در بازی روز یکشنبه در برابر فیورنتینا تردید دارد، درمان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The adductor hallucis or the sesamoid is not necessarily interfered in patients with slight or moderate hallux valgus.
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به هالوکس والگوس خفیف یا متوسط ​​لزوماً هالوسیس ادکتور یا سزاموئید تداخل ندارد
[ترجمه ترگمان]The hallucis یا the ضرورتا در بیماران با hallux خفیف یا متوسط دخالت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gerrard aggravated an adductor muscle injury in training ahead of the midweek UEFA Champions League clash with Chelsea.
[ترجمه گوگل]جرارد در تمرینات پیش از دیدار میان هفته لیگ قهرمانان اروپا با چلسی، آسیب عضلانی مجاور را تشدید کرد
[ترجمه ترگمان]او قبل از مسابقه لیگ قهرمانان اروپا در لیگ قهرمانان اروپا دچار سانحه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pato has an edematous suffusion to the adductor of his right thigh. His conditions will be evaluated in the next few days.
[ترجمه گوگل]پاتو به ادکتور ران راست دچار ادماتوز می شود شرایط او در چند روز آینده ارزیابی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]Pato یک edematous edematous به ران پای راست او دارد شرایط او در چند روز آینده ارزیابی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has torn the left adductor longus tendon completely.
[ترجمه گوگل]او تاندون ادکتور لونگوس چپ را به طور کامل پاره کرده است
[ترجمه ترگمان] اون قسمت چپ tendon رو کاملا پاره کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective : To provide anatomical data for transplanting adductor magnus flap and repairing sphincter ani external.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه داده های آناتومیکی برای پیوند فلپ اداکتور مگنوس و ترمیم اسفنکتر آنی خارجی
[ترجمه ترگمان]هدف: فراهم نمودن داده های تشریحی برای پیوند دادن دریچه magnus adductor و تعمیر sphincter ani خارجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For the hard clam adductor, the PGM showed high polymorphism and GPI showed monomorphism.
[ترجمه گوگل]برای اداکتور صدف سخت، PGM چندشکلی بالا و GPI تک‌مورفیسم را نشان داد
[ترجمه ترگمان]برای the hard، the پلی مورفیسم بالا نشان داد و GPI نشان داد که پلی مورفیسم با پلی مورفیسم حاصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The magnus adductor muscle tendon was supplied from the articular arterial branch of descending artery of knee, which contributed to the arterial network of knee joint.
[ترجمه گوگل]تاندون عضله ادکتور مگنوس از شاخه شریانی مفصلی شریان نزولی زانو که به شبکه شریانی مفصل زانو کمک می کند، تامین می شود
[ترجمه ترگمان]tendon ماهیچه magnus adductor از شاخه arterial شریانی artery که در شبکه شریانی مفصل زانو نقش داشتند تامین می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective: To provide anatomy data for the transposition of vascularized flap of magnus adductor muscle tendon to repair the defected tibial collateral ligament.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه داده های آناتومی برای جابجایی فلپ عروقی تاندون عضله ادکتور مگنوس برای ترمیم رباط جانبی تیبیا معیوب
[ترجمه ترگمان]هدف: ارایه داده های آناتومی برای جابجایی دریچه of of adductor of برای ترمیم the collateral tibial tibial
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The gluteus medius on the outside of the pelvis and the adductor group on the inside of the thigh balance the pelvis from the outside to the inside.
[ترجمه گوگل]گلوتئوس مدیوس در قسمت بیرونی لگن و گروه ادکتور در قسمت داخلی ران، لگن را از خارج به داخل متعادل می کند
[ترجمه ترگمان]عضلات سرین در خارج از لگن و گروه adductor در داخل ران، لگن را از بیرون به داخل فشار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. INTERVENTIONS:The patients received LSPR of L5 and S1 dorsal roots together with bilateral adductor tenotomy.
[ترجمه گوگل]مداخلات: بیماران LSPR ریشه های پشتی L5 و S1 را همراه با تنوتومی ادکتور دوطرفه دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]interventions: بیماران lspr of L۵ و اس - ۱ را همراه با adductor bilateral bilateral دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nevertheless, when they co-existed in one and the same muscle, such as the adductor or foot muscle of Anodonta, the existence of some genetic relationship between the two may have to be reckoned with.
[ترجمه گوگل]با این وجود، زمانی که آنها در یک عضله مشابه، مانند عضله ادکتور یا پای آنودونتا وجود داشتند، ممکن است وجود رابطه ژنتیکی بین این دو مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، زمانی که آن ها در یک و یک ماهیچه وجود داشتند، مانند ماهیچه ساق پا یا ماهیچه Anodonta، وجود برخی رابطه ژنتیکی بین این دو ممکن است با آن ها حساب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Of all the soft parts of farrer's scallop, the adductor muscle has the highest content of amino acid, with the content of non-striated muscle higher than mat of the striated muscle.
[ترجمه گوگل]در میان تمام قسمت‌های نرم گوش ماهی فارر، عضله ادکتور بیشترین محتوای اسید آمینه را دارد و محتوای ماهیچه غیر مخطط بیشتر از ماهیچه مخطط است
[ترجمه ترگمان]از تمام قسمت های نرم گوش ماهی farrer، ماهیچه adductor بالاترین مقدار اسید آمینه را دارد و دارای محتوای غیر - بالاتر از mat ماهیچه striated است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Liverpool today confirmed Steven Gerrard faces at least another week on the sidelines as he continues to recover from a strain in his adductor muscle.
[ترجمه گوگل]لیورپول امروز تایید کرد که استیون جرارد حداقل یک هفته دیگر از میادین دور خواهد بود زیرا او همچنان به بهبودی پس از کشیدگی در عضله کشنده خود ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]امروز، لیورپول، استیون جرارد را تایید کرد که حداقل یک هفته دیگر در حاشیه کناری قرار دارد تا از فشار در ماهیچه adductor خود رهایی یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It damaged all the soft tissue arosed from fractures medially and laterally, included adductor hallucis, quadratus plantae, flexor digitorum brevis and abductor digiti minimi as well.
[ترجمه گوگل]تمام بافت نرم ناشی از شکستگی‌ها را از نظر داخلی و جانبی، شامل ادکتور هالوسیس، کوادراتوس پلانته، خم‌کننده انگشتان برویس و ابدکتور انگشتان کوچک نیز آسیب می‌رساند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به تمام بافت های نرم arosed from and laterally، included hallucis، quadratus plantae، flexor digitorum brevis و سارق digiti minimi آسیب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نزدیک کننده (اسم)
adductor

اقامه (اسم)
adduction, adductor

اظهار (اسم)
signification, statement, avouchment, declaration, saying, utterance, remark, say, adduction, adductor, testimony, allegation, proposal, showing, predication, say-so

تمایل عضو بطرف محور (اسم)
adductor

انگلیسی به انگلیسی

• muscle that contracts towards a central axis (physiology)

پیشنهاد کاربران

بپرس