addressed

/ˈæˌdres//əˈdres/

معنی: مخاطب، خطابی
معانی دیگر: نشانی، نشانی دادن آدرس، آدرس دادن

جمله های نمونه

1. he addressed himself to both of them
او هر دوی آنها را مورد خطاب قرار داد.

2. he addressed the problem of poverty
او مسئله ی فقر را بررسی کرد.

3. the girl addressed her grandmother audaciously
دختر با گستاخی مادر بزرگ خود را مخاطب قرار داد.

4. the rich whom they addressed only in menial tones
پولدارانی که با آنها فقط با لحن چاپلوسانه حرف می زدند

5. with an angry face, he addressed his son
با سیمایی خشمگین پسر خود را مخاطب قرار داد.

6. he stood on a rise and addressed the soldiers
روی بلندی ایستاد و سربازان را مخاطب قرار داد.

7. the captain stood on the poop and addressed the sailors
ناخدا روی سکوب پاشنه ایستاد و ناویان را مخاطب قرار داد.

8. They addressed a petition to the legislature.
[ترجمه گوگل]طوماری را به قوه مقننه ارسال کردند
[ترجمه ترگمان]به مجلس قانون گذاری مراجعه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All questions should be addressed to the chair.
[ترجمه ناناز] مخاطب همه سوالات ریاست باید باشد
|
[ترجمه گوگل]تمام سوالات باید به کرسی ارسال شود
[ترجمه ترگمان]همه سوال ها را باید روی صندلی صدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The senator addressed the gathering informally.
[ترجمه گوگل]سناتور به طور غیررسمی در جمع سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]سناتور با لحنی غیر رسمی به مخاطب خود گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This letter is addressed to someone else-there must be some mistake.
[ترجمه گوگل]این نامه خطاب به شخص دیگری است - باید اشتباهی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این نامه برای شخص دیگری نوشته شده است - حتما اشتباهی رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The envelope is addressed to Jack Johnson, Esq.
[ترجمه گوگل]آدرس پاکت نامه جک جانسون، Esq
[ترجمه ترگمان]این پاکت خطاب به جک جانسون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Moore ascended the scaffold and addressed the executioner.
[ترجمه گوگل]مور از داربست بالا رفت و جلاد را خطاب قرار داد
[ترجمه ترگمان]مور از سکوی اعدام بالا رفت و روی جلاد را مخاطب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The letter was addressed to me.
[ترجمه گوگل]نامه خطاب به من بود
[ترجمه ترگمان]نامه برای من نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is time we addressed ourselves to the main item on the agenda.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که به موضوع اصلی در دستور کار بپردازیم
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده که ما خود را به مهم ترین مورد در دستور کار معرفی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. All remarks should be addressed to the chair.
[ترجمه گوگل]تمام اظهارات باید خطاب به رئیس باشد
[ترجمه ترگمان]همه صحبت ها باید به روی صندلی فرستاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخاطب (صفت)
addressed

خطابی (صفت)
verbal, addressed

انگلیسی به انگلیسی

• marked with an address (as in a letter, parcel, etc.)

پیشنهاد کاربران

مطرح
مخاطب
Special thanks are addressed to my colleague
تشکر ویژه خطاب به همکارم
برطرف شده
رسیدگی شده
مشخص
برآورده کردن
برطرف کردن
Addresed some concern
برطرف کردن نگرانی
We only accept criticism that is addressed with the correct literature : ما فقط انتقادی رو میپذیریم که با ادبیات درست عنوان بشه
مطروحه
ب یک مشکل پرداخته شده
به یک مشکل توجه شده
نشانه گرفتن، هدف گرفتن
خطاب کردن
مورد توجه و دقت
مقابله کردن
رسیدگی کردن
در نظر گرفته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس