1. addled thinking
فکر قاطی پاتی
2. an addled egg
تخم مرغ خراب
3. He has addled his head with reading and writing all day long.
[ترجمه گوگل]او تمام روز سر خود را با خواندن و نوشتن اضافه کرده است
[ترجمه ترگمان]او تمام روز سرش را با خواندن و نوشتن خراب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او تمام روز سرش را با خواندن و نوشتن خراب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You're talking like an addled romantic.
[ترجمه گوگل]شما مثل یک رمانتیک اضافه صحبت می کنید
[ترجمه ترگمان]داری مثل یه آدم رمانتیک حرف می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داری مثل یه آدم رمانتیک حرف می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I suppose the shock had addled his poor old brain.
[ترجمه گوگل]فکر میکنم شوک به مغز پیر بدبختش اضافه شده بود
[ترجمه ترگمان]گمان می کنم آن ضربه مغزی او را خراب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گمان می کنم آن ضربه مغزی او را خراب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I think my brain's been addled by the heat!
[ترجمه گوگل]فکر می کنم مغزم از گرما اضافه شده است!
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم مغزم از گرما خفه بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم مغزم از گرما خفه بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Anyone who has ever smelt an addled egg will know just how horrible that would be.
[ترجمه گوگل]هر کسی که تا به حال یک تخم مرغ را بو کرده باشد، می داند که چقدر وحشتناک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هر کسی که تا حالا بو برده بود تخم addled می دونه که چقدر وحشتناک می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر کسی که تا حالا بو برده بود تخم addled می دونه که چقدر وحشتناک می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was his addled understanding of the rules of warfare that the marksman should be given a second chance.
[ترجمه گوگل]این درک اضافی او از قوانین جنگ بود که باید به تیرانداز فرصتی دوباره داده شود
[ترجمه ترگمان]این نکته کام لا درک درستی از قوانین جنگ بود که تیرانداز باید یک فرصت دیگر به او داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نکته کام لا درک درستی از قوانین جنگ بود که تیرانداز باید یک فرصت دیگر به او داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. My brain feels addled.
[ترجمه گوگل]مغز من احساس میکند که خسته شده است
[ترجمه ترگمان]مغزم خراب می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مغزم خراب می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Something's addled your brains .
[ترجمه گوگل]چیزی به مغز شما اضافه شده است
[ترجمه ترگمان]یه چیزی مغزت رو خراب کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه چیزی مغزت رو خراب کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She wore a sweet and slightly addled expression.
[ترجمه گوگل]او حالتی شیرین و کمی اضافه به تن داشت
[ترجمه ترگمان]قیافه اش خیلی شیرین و شیرین به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قیافه اش خیلی شیرین و شیرین به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Being in love must have addled your brain.
[ترجمه گوگل]عاشق بودن باید مغز شما را افزایش داده باشد
[ترجمه ترگمان]عاشق بودن باید مغزت رو خراب کرده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عاشق بودن باید مغزت رو خراب کرده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Golden Durians, now in their third year, pay homage to the addled, muddled and befuddled.
[ترجمه گوگل]دوریان های طلایی که اکنون در سومین سال زندگی خود هستند، به افراد اضافه، درهم و برهم ادای احترام می کنند
[ترجمه ترگمان]The طلایی که اکنون در سومین سال زندگی خود به سر می برند، تسلیم the، گیج و سردرگم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The طلایی که اکنون در سومین سال زندگی خود به سر می برند، تسلیم the، گیج و سردرگم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Carbon particles positioned among the spheres could be adjusted to be sensitive to addled materials.
[ترجمه گوگل]ذرات کربنی که در بین کره ها قرار گرفته اند می توانند به گونه ای تنظیم شوند که نسبت به مواد اضافه شده حساس باشند
[ترجمه ترگمان]ذرات کربنی که بین دو کره قرار گرفته اند می توانند نسبت به منابع addled حساس باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ذرات کربنی که بین دو کره قرار گرفته اند می توانند نسبت به منابع addled حساس باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید