addendum

/əˈdedəm//əˈdendəm/

معنی: افزایش، ضمیمه، ذیل، الحاق
معانی دیگر: چیز افزوده شده، (جمع) ملحقات، مطالب اضافی آخر کتاب، پی نوشت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: addenda
• : تعریف: an addition or intended addition, esp. a supplement to a book or other document.
مترادف: annex, appendix, supplement
مشابه: addition, adjunct, appendage, codicil, epilogue, extension

جمله های نمونه

1. This is an addendum to the book.
[ترجمه گوگل]این ضمیمه کتاب است
[ترجمه ترگمان] این یه addendum به کتاب - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I follow this letter with the addendum duly signed for your attention.
[ترجمه گوگل]من این نامه را با الحاقیه ای که به طور مقتضی برای توجه شما امضا شده است دنبال می کنم
[ترجمه ترگمان]من این نامه را با the به امضای شما دنبال می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this way Equity is an addendum to the Common Law.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب سهام الحاقی به قانون مشترک است
[ترجمه ترگمان]در این روش، حقوق یک addendum برای قانون مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Idly he turned to the London addendum that had been recently updated while the shipping contract had been under negotiation.
[ترجمه گوگل]بیکار به ضمیمه لندن روی آورد که اخیراً در حالی که قرارداد حمل و نقل در دست مذاکره بود، به روز شده بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قرارداد حمل و نقل تحت مذاکره بود، به the که اخیرا به روز شده بود، مراجعه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Addendum and binder surface design for automotive panel drawing die is a creative process conditionsfeasibility.
[ترجمه گوگل]طراحی ضمیمه و سطح بایندر برای قالب طراحی پانل خودرو، امکان سنجی شرایط فرآیند خلاقانه است
[ترجمه ترگمان]طراحی سطح binder و binder برای طراحی پنل خودرو، فرایندی خلاقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An addendum about the elderly and driving, compliments of my mother.
[ترجمه گوگل]ضمیمه ای در مورد افراد مسن و رانندگی، تعارف مادرم
[ترجمه ترگمان]درباره افراد مسن و رانندگی و تعریف و تمجید از مادرم صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The quantum theory is not just an esoteric addendum.
[ترجمه گوگل]نظریه کوانتومی فقط یک ضمیمه باطنی نیست
[ترجمه ترگمان]نظریه کوانتومی فقط یک راز درونی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The addendum circle may separate, the assembly is easy.
[ترجمه گوگل]دایره ضمیمه ممکن است جدا شود، مونتاژ آسان است
[ترجمه ترگمان]حلقه addendum ممکن است از هم جدا باشد، مونتاژ ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is an addendum to the c language, a more explicit and to share!
[ترجمه گوگل]این یک ضمیمه به زبان c است، واضح تر و برای اشتراک گذاری!
[ترجمه ترگمان]این یک addendum به زبان C است، به صراحت بیشتری و به اشتراک گذاری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The addendum and binder surface design has great effects on the quality to auto.
[ترجمه گوگل]طراحی سطح ضمیمه و کلاسور تأثیرات زیادی بر کیفیت خودکار دارد
[ترجمه ترگمان]طراحی سطح addendum و binder تاثیر زیادی بر کیفیت خودرو دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Proposed Addendum to: Standardization Mark ( SM ) of quality and Import Standardization Mark ( ISM ), Directives 200
[ترجمه گوگل]الحاقیه پیشنهادی به: علامت استانداردسازی (SM) کیفیت و علامت استانداردسازی واردات (ISM)، دستورالعمل 200
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد ارایه شده برای: استاندارد سازی مارک (SM)کیفیت و واردات مارک (ISM)، رهنمودهای ۲۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All terms used in this Addendum have the same meaning as in the Prospectus.
[ترجمه گوگل]تمام اصطلاحات استفاده شده در این ضمیمه همان معنایی دارند که در دفترچه ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]همه عبارات مورد استفاده در این Addendum دارای معنای مشابه در the هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clearance: the different between the dedendum and the addendum.
[ترجمه گوگل]ترخیص: تفاوت بین ددندوم و الحاقیه
[ترجمه ترگمان]خطری که بین the و the متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The convenience of addendum modeling and modification is an important access to improve design efficiency.
[ترجمه گوگل]راحتی مدل‌سازی و اصلاح ضمیمه یک دسترسی مهم برای بهبود کارایی طراحی است
[ترجمه ترگمان]راحتی مدل سازی addendum و تغییر، یک دسترسی مهم به بهبود کارایی طراحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

افزایش (اسم)
amplification, augmentation, increase, addition, gain, intensification, accession, increment, growth, addendum, accretion, summation, enhancement, adjunction, auxesis, multiplication, scale-up

ضمیمه (اسم)
addition, accompaniment, attachment, annex, appendix, supplement, addendum, application, adjunct, adjunction, enclosure, appendage, appurtenance, postscript

ذیل (اسم)
appendix, addendum, following

الحاق (اسم)
inset, juncture, supplement, addendum, union, interpolation, incorporation, concatenation, insertion, adhesion, adjunction, joinder, subjunction

تخصصی

[حقوق] الحاقیه، تکمله
[ریاضیات] افزوده، قسمت بالایی دندانه، اضافه، ضمیمه

انگلیسی به انگلیسی

• addition; attachment
an addendum is a section at the end of a book or document, containing extra information.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: An additional document or supplement added to a main text 📄
🔍 مترادف: Addition
✅ مثال: He included an addendum to his report to cover the new information.
An addendum is an additional piece of information or an extra document that is added to a main document. It provides further explanation, clarification, or details to the original content.
ضمیمه/پیوست یک اطلاعات اضافی یا یک سند اضافی است که به یک سند اصلی اضافه می شود. توضیح، تبیین یا جزییات بیشتری را به محتوای اصلی ارائه می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

The author included an addendum to the book, providing updates on the topic.
In a legal contract, an addendum might be added to modify or clarify certain terms.
I just wanted to add an addendum to my previous comment with some additional information.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-add-on/
ضمیمه، پیوست
( جمع: addenda )
سر دنده
پیوست

ضمیمه
بخشی از دندانه چرخ دنده که به طرف خارج از دایره فرضی بیرون زده یا فاصله ی شعاعی این بیرون زدگی.

بپرس