### 🔸 معادل فارسی:
پول گذاشتن وسط / سهم خود را اضافه کردن / مشارکت مالی
در زبان محاوره ای:
یه چیزی ریختن وسط، سهم خودتو دادن، کمک مالی کردن، یه چیزی اضافه کردن به جمع
- - -
### 🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( مالی – گروهی ) :**
اضافه کردن پول یا منابع به مجموعه ی مشترک برای هدفی گروهی مثل بازی، خیریه، یا پروژه
مثال: Everyone **added to the pot** to help cover the dinner bill.
همه یه چیزی ریختن وسط تا خرج شام رو بدن.
2. ** ( استعاری – مشارکتی ) :**
مشارکت در تلاش جمعی، نه فقط مالی بلکه فکری یا احساسی
مثال: She **added to the pot** with her creative ideas.
اون با ایده های خلاقانه اش به جمع کمک کرد.
3. ** ( قمار – بازی ) :**
در بازی های شرطی مثل پوکر، اضافه کردن پول به مجموع شرط ها
مثال: He **added to the pot** before the next round.
قبل از دور بعدی پول بیشتری به شرط اضافه کرد.
- - -
### 🔸 مترادف ها:
chip in – contribute – pitch in – pool resources – donate
پول گذاشتن وسط / سهم خود را اضافه کردن / مشارکت مالی
در زبان محاوره ای:
یه چیزی ریختن وسط، سهم خودتو دادن، کمک مالی کردن، یه چیزی اضافه کردن به جمع
- - -
### 🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( مالی – گروهی ) :**
اضافه کردن پول یا منابع به مجموعه ی مشترک برای هدفی گروهی مثل بازی، خیریه، یا پروژه
مثال: Everyone **added to the pot** to help cover the dinner bill.
همه یه چیزی ریختن وسط تا خرج شام رو بدن.
2. ** ( استعاری – مشارکتی ) :**
مشارکت در تلاش جمعی، نه فقط مالی بلکه فکری یا احساسی
مثال: She **added to the pot** with her creative ideas.
اون با ایده های خلاقانه اش به جمع کمک کرد.
3. ** ( قمار – بازی ) :**
در بازی های شرطی مثل پوکر، اضافه کردن پول به مجموع شرط ها
مثال: He **added to the pot** before the next round.
قبل از دور بعدی پول بیشتری به شرط اضافه کرد.
- - -
### 🔸 مترادف ها: