adaxial


(گیاه شناسی) محوری، رو به ساقه، ورین آسه ای، برآسه ای، محوری، متمایل بطرف محور

جمله های نمونه

1. Designating the upper or adaxial surface of the lateral organs of plants, such as leaves.
[ترجمه گوگل]تعیین سطح فوقانی یا آکسیال اندامهای جانبی گیاهان مانند برگها
[ترجمه ترگمان]سطح فوقانی یا adaxial اندام های جانبی گیاهان، مانند برگ ها را زیر نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is observed that the stomas on the adaxial and abaxial epidermis of the same leaves open unequally and their densities are similar.
[ترجمه گوگل]مشاهده می‌شود که روزنه‌های روی اپیدرم آگزیال و محوری همان برگ‌ها به طور نامساوی باز می‌شوند و تراکم آنها مشابه است
[ترجمه ترگمان]مشاهده شده است که the در روپوست و روپوست یک سان به طور نابرابر باز هستند و دانسیته آن ها مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The numbers of stomata on the adaxial surfaces are more than or sometimes the same as those on the abaxial surfaces in subulate leaves of Taxodiaceae.
[ترجمه گوگل]تعداد روزنه ها در سطوح آکسیال بیش از یا گاهی اوقات مشابه تعداد روزنه ها در سطوح دوری در برگ های زیرین گونه Taxodiaceae است
[ترجمه ترگمان]تعداد منافذ روی سطوح adaxial بیشتر از sometimes است که در سطوح abaxial در برگ های subulate از Taxodiaceae دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The adaxial side in contact with the medium was higher.
[ترجمه گوگل]سمت آکسیال در تماس با محیط بالاتر بود
[ترجمه ترگمان]طرف دیگر در تماس با محیط بالاتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The stomatal index in the adaxial epidermis changed variably during development of cotyledons.
[ترجمه گوگل]شاخص روزنه در اپیدرم آگزیال به طور متغیر در طول توسعه لپه تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]شاخص stomatal در روپوست adaxial به طور متغیر در طول توسعه of تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The abaxial stomatal resistance was smaller than the adaxial.
[ترجمه گوگل]مقاومت روزنه محوری کوچکتر از آداکسیال بود
[ترجمه ترگمان]مقاومت abaxial abaxial کوچک تر از مقاومت adaxial بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rule of adaxial image formation is studied, of the transmission light and reflected light through the two optical surfaces L_1 and L_2 of the biconvex lens.
[ترجمه گوگل]قانون تشکیل تصویر آکسیال، نور عبوری و نور منعکس شده از طریق دو سطح نوری L_1 و L_2 عدسی دو محدب مطالعه شده است
[ترجمه ترگمان]قانون شکل گیری تصویر adaxial مورد مطالعه قرار گرفته است، از نور انتقالی و نور منعکس شده از طریق دو سطح نوری L _ ۱ و L _ ۲ از لنز biconvex
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Morphology and development of adaxial stomata on tooth tips of grape leaves were observed with light microscope and scanning electron microscope.
[ترجمه گوگل]مورفولوژی و ایجاد روزنه های آکسیال در نوک دندان برگ انگور با میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]مورفولوژی و توسعه of با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The transformation efficiency of leaf pieces which abaxial side contacted with medium during concultivation was higher than the efficiency of leaf pieces which adaxial side contacted with medium.
[ترجمه گوگل]راندمان دگرگونی قطعات برگی که ضلع محوری در هنگام کشت با محیط تماس می‌گرفت، بیشتر از راندمان تکه‌های برگ‌هایی بود که سمت آکسیال با محیط تماس داشت
[ترجمه ترگمان]کارایی انتقال قطعات برگ که در طول concultivation با محیط تماس گرفته شد، بالاتر از کارایی ورق برگ بود که طرف adaxial با محیط تماس گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The upper side of a leaf is known as the adaxial surface.
[ترجمه گوگل]قسمت بالایی برگ به عنوان سطح آکسیال شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]قسمت بالایی یک برگ به عنوان سطح adaxial شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The differences in cell structure and magnitudes of cell layers between adaxial and abaxial sides may be the structural fundamentals of style curvature.
[ترجمه گوگل]تفاوت در ساختار سلولی و بزرگی لایه های سلولی بین دو طرف آکسیال و محوری ممکن است از اصول ساختاری انحنای سبک باشد
[ترجمه ترگمان]تفاوت در ساختار سلولی و بزرگی لایه های سلولی بین پهلوهای adaxial و abaxial ممکن است اصول ساختاری انحنای سبک باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A field experiment was conducted in 1999 to investigate differences of adaxial and abaxial surface reflectance of rice leaves under 5 levels of nitrogen fertilization.
[ترجمه گوگل]یک آزمایش مزرعه ای در سال 1999 برای بررسی تفاوت بازتاب سطح آکسیال و محوری برگ برنج تحت 5 سطح لقاح نیتروژن انجام شد
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش می دانی در سال ۱۹۹۹ برای بررسی تفاوت های of سطحی و abaxial بر روی برگ های برنج در ۵ سطح از لقاح نیتروژن انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All the patterns in bud and different parts of scale change at different stages, and the peroxidase activity in bud and adaxial epiderm is higher than that in the inner tissue of scale.
[ترجمه گوگل]تمام الگوهای جوانه و قسمت های مختلف پوسته در مراحل مختلف تغییر می کنند و فعالیت پراکسیداز در جوانه و اپیدرم آگزیال بیشتر از بافت داخلی فلس است
[ترجمه ترگمان]تمام الگوها در نطفه و بخش های مختلف تغییر مقیاس در مراحل مختلف، و فعالیت رشد در نطفه و adaxial بالاتر از آن در بافت داخلی مقیاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During reproductive development, DEP1 was preferentially expressed on the adaxial side of the bract primordium, as well as in the bract primordia of primary and secondary rachis-branches.
[ترجمه گوگل]در طول رشد تولیدمثلی، DEP1 ترجیحاً در سمت آکسیال پریموردیوم براکت و همچنین در پریموردیای براکتی شاخه‌های راچی اولیه و ثانویه بیان شد
[ترجمه ترگمان]طی توسعه باروری، DEP۱ ترجیحا در بخش adaxial of primordium، و همچنین در the bract از شاخه های فرعی اولیه و ثانویه، بیان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] محور سو، محوری

پیشنهاد کاربران

سطح بالایی ( روی ) برگ گیاه
adaxial ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: محورسو
تعریف: [زیست شناسی - علوم گیاهی] ویژگی نزدیک ترین سطح نسبت به محور یا ویژگی سطح بالاتر یا داخلی تر هر اندام نسبت به محور |||متـ . شکمی ventral|||[کشاورزی - علوم باغبانی] ویژگی اندامی در گیاه که نوک آن به طرف محور یا خط مرکزی باشد یا به طرف بالا برگشته باشد
...
[مشاهده متن کامل]

سطح زیرین اندام گیاهی، مثلا سطح زیرین برگ ها ( اصطلاح گیاهشناسی )

بپرس