adapty

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
سازگار / منعطف / همه فن حریف / قابل انطباق
در زبان محاوره ای:
همه جا خودش رو وفق می ده، زود جا می افته، تو هر شرایطی راهشو پیدا می کنه، آدم منعطفه
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( شخصی – رفتاری ) :**
کسی که به راحتی خودش رو با شرایط مختلف وفق می ده، چه اجتماعی، چه کاری، چه احساسی
مثال: She’s super adapty—new city, new job, and she’s already thriving.
خیلی سازگاره—شهر جدید، کار جدید، و بازم داره می درخشه.
2. ** ( فنی – توصیفی ) :**
برای اشاره به ابزار، سیستم یا روش هایی که در موقعیت های مختلف خوب عمل می کنن
مثال: This app is really adapty—it works across all platforms.
این اپ واقعاً منعطفه—رو همه پلتفرم ها خوب کار می کنه.
3. ** ( فرهنگی – انگیزشی ) :**
به عنوان صفت تحسین آمیز برای توصیف کسی که در برابر تغییرات مقاومت نمی کنه، بلکه رشد می کنه
مثال: Be more adapty if you want to survive in today’s world.
اگه می خوای تو دنیای امروز دوام بیاری، باید منعطف تر باشی.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
flexible – versatile – resilient – quick to adjust – adaptive