ad nauseam

/ˈædˈnaʊˌzim//ædˈnaʊˌzim/

به طور تهوع آور، بسیار زننده، بسیار زننده she praised her children ad nauseam آنقدر از بچههای خودش تعریف کرد که حال ما به هم خورد، طب تهوع، بدرجه ء تهوع

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: until one is sick of the thing being done, told, or the like.

- We rechecked our figures ad nauseam.
[ترجمه گوگل] ما ارقام خود را با حالت تهوع دوباره بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان] ما figures را تبلیغ کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He talks ad nauseam about how clever his children are.
[ترجمه گوگل]او با تهوع از اینکه فرزندانش چقدر باهوش هستند صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]او درباره اینکه بچه های او چقدر باهوش هستند صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Look, we've been over this ad nauseam. I think we should move on to the next item.
[ترجمه گوگل]ببینید، ما از این تهوع تبلیغاتی گذشته ایم به نظر من باید به سراغ مورد بعدی برویم
[ترجمه ترگمان] ببین، ما این تبلیغ رو پشت سر گذاشتیم فکر کنم باید بریم سراغ بعدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Television sports commentators repeat the same phrases ad nauseam.
[ترجمه گوگل]مفسران ورزشی تلویزیون همان عبارات را تکرار می کنند
[ترجمه ترگمان]مفسران ورزشی تلویزیون نیز عبارات مشابهی را تکرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Where else can such a thought be debated ad nauseam into the wee hours of a boring Tuesday?
[ترجمه گوگل]در کجای دیگر می توان چنین فکری را مورد بحث قرار داد و در ساعات ابتدایی سه شنبه خسته کننده به حالت تهوع در آمد؟
[ترجمه ترگمان]در کجا می توان چنین فکری را در ساعات اولیه روز سه شنبه خسته کننده مورد بحث قرار داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We discussed it ad nauseam.
[ترجمه گوگل]ما در مورد آن بحث کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد آن بحث کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sports commentators repeat the same phrases ad nauseam.
[ترجمه گوگل]مفسران ورزشی همان عبارات را تکرار می کنند ad nauseam
[ترجمه ترگمان]مفسران ورزشی همین عبارات را به عنوان \"nauseam\" تکرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We have heard your complaints ad nauseam.
[ترجمه گوگل]ما شکایات شما را شنیده‌ایم
[ترجمه ترگمان]ما شکایات شما را nauseam شنیده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He played the song ad nauseam.
[ترجمه گوگل]او آهنگ ad nauseam را پخش کرد
[ترجمه ترگمان]او آهنگ \"nauseam\" را بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many writers tend to work on their personal myths ad nauseam because it sells well and feels so good.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نویسندگان تمایل دارند که روی اسطوره های شخصی خود کار کنند، زیرا فروش خوبی دارد و حس خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نویسندگان تمایل دارند بر روی افسانه های شخصی خود کار کنند، چون فروش خوبی دارد و احساس خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All these old rules have been taught and repeated ad nauseam.
[ترجمه گوگل]همه این قوانین قدیمی آموزش داده شده اند و تکرار شده اند
[ترجمه ترگمان]همه این قوانین قدیمی آموزش داده شده اند و nauseam مکرر تبلیغ شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Caution : Use restraint when asking the question. No boss requires to repeat himself ad nauseam.
[ترجمه گوگل]احتیاط: هنگام پرسیدن سوال از خویشتنداری استفاده کنید هیچ رئیسی نیازی به تکرار خودش در حالت تهوع ندارد
[ترجمه ترگمان]دقت کنید: هنگام پرسش از این سوال، از خویشتن داری استفاده کنید هیچ یک از روسا نیاز به تکرار تبلیغ خود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Caution : Use restraint when asking this question. No boss wants to repeat himself ad nauseam.
[ترجمه گوگل]احتیاط: هنگام پرسیدن این سوال از خویشتنداری استفاده کنید هیچ رئیسی نمی خواهد خودش را با حالت تهوع تکرار کند
[ترجمه ترگمان]دقت کنید: هنگام پرسش از این سوال از خویشتن داری استفاده کنید هیچ یک از روسا خواستار تکرار تبلیغ خود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without end, to a disgusting extent
if someone does something ad nauseam, they do it repeatedly for a long time, so that it becomes annoying or boring.

پیشنهاد کاربران

به حدِ انزجار، به حدِ تهوع
He talked ad nauseam about it
آنقدر راجع به آن حرف زد که حالم به هم خورد. دو ساعت راجع بهش حرف زد. ( محاوره )
اینقتدر راحع به چیزی بحث کردیم که لوث شده!
حتی الغثیان
غثیان یعنی استفراغ، تهوع
مغالطه ی تکرار
she praised her children ad nauseam
آنقدر از بچه های خودش تعریف کرد که حال ما به هم خورد
تا حد انزجار

بپرس