actuality

/ˌækt͡ʃəˈwæləti//ˌækt͡ʃuˈæləti/

معنی: امر مسلم، فعالیت، واقعیت
معانی دیگر: فعلیت، بودش، (جمع) هر چیز یا موقعیت واقعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: actualities
(1) تعریف: the state or fact of truly or currently existing; reality.
مترادف: being, existence, reality, truth, verity
متضاد: potentiality, unreality
مشابه: case, embodiment, fact, incarnation, materialization, substance, tangibility

- When her dream became actuality, it did not bring her the satisfaction she had expected.
[ترجمه گوگل] وقتی رویای او به واقعیت تبدیل شد، رضایتی را که انتظار داشت برای او به ارمغان نیاورد
[ترجمه ترگمان] وقتی رویایش آشکار شد، آن رضایتی که انتظارش را داشت برایش نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (often pl.) actual facts or circumstances.
مترادف: certainties, circumstances, facts, realities, truth, verities
متضاد: conjecture, possibility
مشابه: certitude, gospel, principles, reality

- Faced with the actualities of war, his dreams of heroism rapidly gave way to a simple determination to survive.
[ترجمه گوگل] در مواجهه با واقعیات جنگ، رویاهای قهرمانی او به سرعت جای خود را به عزم ساده برای زنده ماندن داد
[ترجمه ترگمان] رویاهای قهرمانی او که با the جنگ مواجه شده بود، به سرعت به یک تصمیم ساده برای بقا دست یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. in actuality
در واقع،عملا

2. the painful actuality of the real world
واقعیت دردناک جهان حقیقی

3. In actuality, Teddie did not have a disorder but merely a difficult temperament.
[ترجمه گوگل]در واقع، تدی اختلالی نداشت، بلکه فقط یک خلق و خوی دشوار داشت
[ترجمه ترگمان]در واقع، Teddie بی نظمی نداشت، اما خلق و خوی سختی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A trip to the moon is now an actuality.
[ترجمه گوگل]سفر به ماه اکنون یک واقعیت است
[ترجمه ترگمان]سفری به ماه اکنون یک واقعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It exists in dreams rather than actuality.
[ترجمه گوگل]در رویاها وجود دارد تا واقعیت
[ترجمه ترگمان]آن به جای واقعیت در رویا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The building looked as impressive in actuality as it did in photographs.
[ترجمه گوگل]این ساختمان در واقعیت به همان اندازه که در عکس‌ها دیده می‌شود چشمگیر به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]ساختمان به همان اندازه که در عکس بود، در واقعیت جلوه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In actuality, there were few job losses last year.
[ترجمه گوگل]در واقع، سال گذشته تعداد کمی از کارها از دست رفت
[ترجمه ترگمان]در واقعیت، در سال گذشته تلفات شغلی اندکی وجودداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is a necessarily existing source of all actuality, which actualises a subset of possibilities by a contingent act of will.
[ترجمه گوگل]این یک منبع لزوماً موجود از تمام فعلیت است، که زیرمجموعه ای از احتمالات را با یک فعل ممکن از اراده به فعلیت می رساند
[ترجمه ترگمان]این یک منبع لزوما موجود از تمام واقعیت است که مجموعه ای از احتمالات را با یک عمل مشروط به دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We suffer more in anticipation than in actuality, and this came true for me.
[ترجمه گوگل]ما در انتظار بیشتر از واقعیت رنج می بریم و این برای من محقق شد
[ترجمه ترگمان]ما بیش از آن در انتظار هستیم تا در حقیقت، و این برای من درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The terror, if not the actuality, of the disease has survived into our own time.
[ترجمه گوگل]وحشت، اگر نه واقعیت، این بیماری تا زمان ما باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، اگر واقعیت این بیماری نباشد، این بیماری به زمان ما جان سالم به در برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jane thinks that they will probably marry in actuality but that he can not love the vain, shallow woman.
[ترجمه گوگل]جین فکر می کند که آنها احتمالاً در واقع ازدواج خواهند کرد، اما او نمی تواند زن بیهوده و کم عمق را دوست داشته باشد
[ترجمه ترگمان]جین فکر می کند که آن ها احتمالا با واقعیت ازدواج می کنند، اما او نمی تواند آن زن پست و کم عمق را دوست نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In actuality, cheese making is preservation of a food by dehydration.
[ترجمه گوگل]در واقع پنیرسازی حفظ یک ماده غذایی با کم آبی است
[ترجمه ترگمان]در عمل کردن پنیر، حفظ پنیر توسط آب بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In actuality, volume is regulated by altering body sodium content.
[ترجمه گوگل]در واقع، حجم با تغییر محتوای سدیم بدن تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]در واقعیت، حجم با تغییر محتوای سدیم بدن تنظیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was the actuality of the pretty designs so liberally provided by the cottage enthusiasts of the time.
[ترجمه گوگل]این واقعیت طرح های زیبایی بود که علاقه مندان آن زمان به کلبه ارائه می کردند
[ترجمه ترگمان]این امر واقعیت طرح های زیبایی بود که علاقه مندان به کلبه در آن زمان به طور سخاوتمندانه در اختیار آن ها قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امر مسلم (اسم)
act, certainty, actuality

فعالیت (اسم)
actuality, acting, activity, stir

واقعیت (اسم)
fact, reality, verity, actuality, objectivity

انگلیسی به انگلیسی

• state of being actual, reality
you use in actuality to emphasize that what you are saying is true or accurate.

پیشنهاد کاربران

فعلیّت ( در مقابل بالقوه بودن، بالقوّگی )
راستی، راستینگی، راستین
potential: بالقوه.
actual: بالفعل.
واقعیت
مثال:
You should better accept the painful actuality of the real world
بهتر است واقعیت دردناک جهان واقعی را بپذیری
existence, being, materiality, reality, fact
واقعیت، فعالیت، امرمسلم
1. واقعیت
2. واقعیات، امورِ واقعی ( در جمع actualities )
in actuality
در حقیقت، در واقع
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : actualize
✅️ اسم ( noun ) : actuality
✅️ صفت ( adjective ) : actual
✅️ قید ( adverb ) : actually
بالفعل بودن
actuality ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: فیلم واقع‏نگار
تعریف: فیلمی غیرداستانی که آدم ها و اشیا و رویدادهای واقعی را بدون دخل و تصرف و موضع‏گیری خاص به نمایش درمی آورد
نفس الامر، واقع
اکنونیت
واقعیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس