actualisation

انگلیسی به انگلیسی

• process of making real, realisation, process of making actual; something that is made real; recognition, understanding something clearly; (music) musical composition completed by a person other than the composer, musical composition enhanced and improved by a person other than the composer (also actualization)

پیشنهاد کاربران

به طور مشخص در فلسفه، روانشناسی، زبان شناسی، علوم سیاسی و به طور کلی در علوم انسانی
actualisation به معنای فعلیت یافتن، بالفعل کردن، بالفعل سازی، تحقق کامل بخشیدن ( یافتن )
در برابر potentialisation به معنای بالقوه سازی، بالقوه کردن
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
According to Luhmann, meaning is merely the unity of actualisation and potentialisation.
ترجمه: از نظر لومان معنا چیزی جز وحدت فعلیت یافتن و بالقوه سازی نیست.
یا، از نظر لومان معنا تنها وحدت فعلیت یافتن و بالقوه سازی است.

بپرس