🔹 معادل فارسی پیشنهادی: نقشک / نقش خرد / کاراکتر کم نقش
🔹 مثال ها:
I only had an actlet in the movie — just two lines, but I nailed it! فقط یه نقش کوچیک تو فیلم داشتم — دو جمله بیشتر نبود، ولی ترکوندم!
... [مشاهده متن کامل]
Actlets are perfect for newcomers testing the waters of showbiz. نقشک ها برای تازه کارهایی که می خوان فضای هنر رو تجربه کنن، عالی ان.
Though her role was an actlet, her performance stole the scene. گرچه نقشش خیلی کوچیک بود، ولی بازی ش صحنه رو دزدید!
🔹 مترادف ها bit part • minor role • cameo • background character • blip on screen
🔹 مثال ها:
I only had an actlet in the movie — just two lines, but I nailed it! فقط یه نقش کوچیک تو فیلم داشتم — دو جمله بیشتر نبود، ولی ترکوندم!
... [مشاهده متن کامل]
Actlets are perfect for newcomers testing the waters of showbiz. نقشک ها برای تازه کارهایی که می خوان فضای هنر رو تجربه کنن، عالی ان.
Though her role was an actlet, her performance stole the scene. گرچه نقشش خیلی کوچیک بود، ولی بازی ش صحنه رو دزدید!
🔹 مترادف ها bit part • minor role • cameo • background character • blip on screen