actions

جمله های نمونه

1. actions colored by greed
اعمال حاکی از حرص و آز

2. actions contravening ethical principles
کارهایی که با اصول اخلاقی مغایرت دارد.

3. actions distinctive of cruel men
اعمال نشان گر انسان های ظالم

4. actions issuing in dire results
اعمالی که به نتایج بدی می رسد

5. actions obnoxious to censure
اعمالی که در معرض انتقادند.

6. actions that may invite scandal
اعمالی که ممکن است به افتضاح بکشد

7. actions which were repugnant to his words
اعمالی که با حرف های او متناقض بود

8. actions whose consequences could in no way be calculated
اعمالی که نتایج آن به هیچ وجه برآوردشدنی نبود

9. actions speak louder than words
(ضرب المثل) دو صد گفته چون نیم کردار نیست

10. his actions bear careful watching
اعمال او در خور نظارت دقیق است (باید دقیقا اعمال او را بررسی کرد).

11. his actions brought his nation into contempt
اعمال او موجب سرافکندگی ملت او شد.

12. his actions have repelled the voters
اعمال او رای دهندگان را از او زده کرده است.

13. his actions offended everyone
رفتار (اعمال) او همه را رنجاند.

14. his actions were completely without warrant
اعمال او به هیچ وجه قابل توجیه نبودند.

15. their actions received the public censure of the church
اعمال آنها مورد توبیخ کلیسا قرار گرفت.

16. these actions constitute insubordination
این اعمال تمرد است.

17. those actions injured the bank's reputation
آن کارها به شهرت بانک لطمه زد.

18. unaccustomed actions
اعمال غیرعادی

19. your actions witness your guilt
اعمال تو گواه بر گناهکار بودن تو است.

20. all the actions accredited to him
همه اعمالی که به او نسبت می دادند

21. his ulterior actions
اعمال بعدی او

22. the government's actions gave discouragement and discountenance to the communist and terrorist elements
اقدامات دولت عوامل کمونیست و تروریست را دچار نومیدی و بی اعتباری کرد.

23. the government's actions to stabilize the country's economy
اقدامات دولت برای ثبات بخشیدن به اقتصاد کشور

24. he defended his actions so assertively that everyone thought he was right
با چنان سماجتی از اعمال خود دفاع می کرد که همه فکر کردند حق با اوست.

25. her words and actions were very charming
سخنان و رفتارش بسیار شیفته کننده بود.

26. she disavowed the actions of her subordinates
او مسئولیت اعمال زیردستان خود را به عهده نگرفت.

27. the government sanctioned his actions
دولت اعمال او را تایید کرد.

28. the reward for his actions
سزای کارهای او

29. he did avouch those unjust actions
به درستی که او به آن اعمال غیرمنصفانه اعتراف کرد.

30. he tried to dress his actions in the livery of patriotism
او سعی کرد به اعمال خود جامه ی میهن دوستی بپوشاند.

31. the deputies condemned the government's actions
نمایندگان اعمال دولت را مورد نکوهش قرار دادند.

32. the hiatus between the party's actions and its political theories
شکاف (یا تضاد) بین اعمال حزب و تئوری های سیاسی آن

33. they questioned the government's recent actions
آنان کارهای اخیر دولت را زیر سوال بردند.

34. the policy or impolicy of such actions
عاقلانه بودن یا غیر عاقلانه بودن چنین اقداماتی

35. to render an account of one's actions
حساب اعمال خود را عرضه کردن

36. a partner is often responsible for the actions of his copartners
معمولا یک شریک،مسئول اعمال شرکای خویش است.

37. each individual is responsible for his own actions
هر فرد مسئول اعمال خویش است.

38. his disregard for the consequences of his actions was surprising to me
بی توجهی او به پیامد اعمالش برای من تعجب آور بود.

39. his letter showed his detestation of his brother's actions
نامه ی او تنفر او از اعمال برادرش را آشکار می کرد.

40. the government's claims did not tally with its actions
ادعاهای دولت با اعمال آن جور در نمی آمد.

41. we hereby express our strong condemnation of the company's actions
بدینوسیله اعتراض شدید خود را نسبت به اعمال شرکت اعلام می داریم.

42. some believed that god's election of individuals has nothing to do with their actions
برخی معتقد بودند که رستگارسازی افراد توسط خداوند بستگی به اعمال آنها ندارد.

پیشنهاد کاربران

اعمالی
فعالیت ها
مثال:
I can describe physical actions
اقدامات

بپرس