act out


(روان پزشکی) تخلیه ی هیجانی کردن، برون ریزی، کنش نمایی

جمله های نمونه

1. The children started to act out the whole incident.
[ترجمه زهره] بجه ها شروع به نمایش کل ماجرا کردند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها شروع کردند به بازی کردن کل ماجرا
[ترجمه ترگمان]بچه ها شروع به بیرون رفتن از کل ماجرا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Children can act out their fantasies in a secure environment.
[ترجمه Mahi] کودکان می توانند فانتزی های خود را در یک محیط امن به عرصه ظهور برسانند.
|
[ترجمه مهتاب] کودکان میتوانند فانتزی های خود را در یک محیط امن بروز دهند
|
[ترجمه مینا] کودکان میتوانند تصورات خود را در یک محیط امن بروز دهند
|
[ترجمه گوگل]کودکان می توانند در یک محیط امن، خیالات خود را به نمایش بگذارند
[ترجمه ترگمان]کودکان می توانند فانتزی های خود را در یک محیط امن انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tried to act out a story that he had read.
[ترجمه فاطمه] او سعی کرد داستانی که خوانده بود زا به نمایش بگذارد
|
[ترجمه گوگل]او سعی کرد داستانی را که خوانده بود اجرا کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد داستانی را که خوانده بود بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can you act out this scene without referring to the text?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این صحنه را بدون مراجعه به متن بازی کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید این صحنه را بدون اشاره به متن اجرا کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These teenagers are likely to act out their distress by running away.
[ترجمه گوگل]این نوجوانان احتمالاً با فرار، ناراحتی خود را برطرف می کنند
[ترجمه ترگمان]این نوجوانان احتمالا با فرار از بین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many a mother tries to act out her unrealized dreams through her daughter.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مادران سعی می کنند رویاهای تحقق نیافته خود را از طریق دخترش اجرا کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مادران سعی می کنند رویاهای تحقق نیافته خود را از طریق دختر خود انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I used to come home and act out the movie for the kids.
[ترجمه گوگل]من به خانه می آمدم و فیلم را برای بچه ها بازی می کردم
[ترجمه ترگمان]من به خانه می آمدم و برای بچه ها فیلم بازی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's act out the story of the three bears once more.
[ترجمه گوگل]بیایید یک بار دیگر داستان سه خرس را اجرا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا داستان سه خرس را یک بار دیگر شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Through play, children act out in miniature the dramas of adult life.
[ترجمه گوگل]از طریق بازی، کودکان درام های زندگی بزرگسالان را به صورت مینیاتوری بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]از طریق نمایش، کودکان در نقش کوچکی از درام های زندگی بزرگسالی دست به عمل می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He tried to act out his beliefs all his life.
[ترجمه گوگل]او در تمام عمرش سعی کرد به باورهایش عمل کند
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد تا تمام زندگیش رو به کار بندازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Get pairs of students to act out the dialogue in front of the class.
[ترجمه گوگل]از زوج های دانش آموز بخواهید که دیالوگ را جلوی کلاس اجرا کنند
[ترجمه ترگمان]از دانش آموزان بخواهید که گفتگو را جلوی کلاس انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When we feel resentment or act out of a sense of duty it can sometimes be seen and felt by the person concerned.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما احساس رنجش می کنیم یا از روی احساس وظیفه عمل می کنیم، گاهی اوقات می تواند توسط شخص مربوطه دیده و احساس شود
[ترجمه ترگمان]وقتی احساس انزجار می کنیم و یا احساس وظیفه می کنیم، گاهی اوقات می توان آن را دید و توسط فرد مورد نظر احساس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They act out roles and techniques under the watchful eye of their instructors.
[ترجمه گوگل]آنها نقش ها و تکنیک ها را زیر نظر مربیان خود ایفا می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نقش ها و تکنیک های زیر نظر مربیان خود را اجرا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was easier to act out the cormorant fishing.
[ترجمه گوگل]بازی ماهیگیری باکلان راحت تر بود
[ترجمه ترگمان]برای شکار مرغ ماهی خوار راحت تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the Nursery the children can act out their fantasies or fears in the privacy of the house corner.
[ترجمه گوگل]در مهد کودک، کودکان می توانند خیالات یا ترس های خود را در گوشه خلوت خانه به نمایش بگذارند
[ترجمه ترگمان]در پرورشگاه کودکان می توانند fantasies یا ترس خود را در حریم خصوصی خانه انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act a part; pretend to be; play a certain role

پیشنهاد کاربران

بیان کردن احساسات یا عواطف خود از طریق اعمال به جای کلمات، اغلب به شیوه ای که مزاحم یا نامناسب است.
رفتار کردن به طور ناگهانی یا نشان دادن احساسات منفی از طریق اعمال.
مترادف: Misbehave, express, demonstrate, lash out
...
[مشاهده متن کامل]

متضاد: Suppress, control, contain, restrain
مثال؛
Children often act out when they are feeling neglected.
He acted out his frustration by yelling and throwing things.
Instead of talking about his problems, he tends to act out.

نشان دادن، ایفای نقش
( بیشتر به معنای تقلید از یک واقعه و آدمهایی که در اون واقعه نقش داشتند هستش تا ایفای نقش بصورت خلاقانه )
if a group of people act out an event, they show
how it happened by pretending to be the people
...
[مشاهده متن کامل]

who were involved in it:
The children were acting out the story of the birth of Jesus.
بچه ها ماجرای تولد مسیح را نمایش می دادند.

نشان دادن
Communicate with actions
نقش بازی کردن
They act out. . . اونا خودشونو میگیرن. قیافه گرفتن
بیش فعالی
express your feelings about sth through your behavior or actions
I have been acting out lately
اخیرا بدرفتاری کردم و بیش اندازه از روی احساس رفتار کردم
مثل داستان طوطی و بازرگان. وقتی که طوطیان هند با عملی که انجام دادن، به طوطی محبوس در قفس یاد دادند که چه جوری خودشو آزاد بکنه.
بروز دادن
بیرون ریختن
برون ریزی کردن
تخلیه هیجانی
باز آفرینی کردن
به تصویر کشیدن
acting out برون ریزی ( در روان شناسی )
act out a scene from a play
بداخلاقی کردن
act out the role
ایفای نقش
زبان بدن
به نظرم معادل خوبی باشه
ابراز و نشان دادن آنچه که در ذهن شخص هست با رفتاری آشکار حتا اگر برخلاف هنجارها و نرمهای جامعه باشد
پیاده کردن - به اجرا در آوردن
در عمل پیاده کردن
تقلید کردن

تخلیه کردن احساسات و هیجانات
بازسازی کردن ( یک موقعیت ) ، نمایش دادن ( یک شرایط خاص )
بد خلقی کردن
I don't like it when my niece acts out and screams just to get an ice - cream.
این را دوست ندارم وقتی که برادر زادم بدخلقی میکند و جیق میزند برای گرفتن بستنی
افراط کردن در کاری یا از حد خارج شدن
بد رفتاری کردن
ادا در آوردن
چیزی شبیه به پانتومیم
انجام دادن کاری درحالیکه ناراحت و عصبی هستیم و اغلب به آن اگاهی نداریم.
o behave badly because you are unhappy or upset, often in ways that you are not aware of:
These kids act out because their lives are a mess.
بروز کردن
با ایما و اشاره چیزی را بیان کردن
به صورت نمایش اجراکردن
به نمایش گذاشتن
عمل کردن, توصیف کردن با کلمات و دست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس