act as

جمله های نمونه

1. I shall act as you advise.
[ترجمه shsh] من باید طبق توصیه شما رفتار کنم.
|
[ترجمه sam] باید به توصیه ی شما عمل کنم
|
[ترجمه گوگل]من همانطور که شما توصیه می کنید عمل می کنم
[ترجمه ترگمان]همان طور که توصیه می کنید عمل خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Look for something that can act as a shield, like a dustbin lid.
[ترجمه گوگل]به دنبال چیزی باشید که بتواند به عنوان یک سپر عمل کند، مانند درب زباله
[ترجمه ترگمان]دنبال چیزی بگرد که بتواند مثل یک سپر در آن عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dustbags act as a filter and suction will be reduced if they are too full.
[ترجمه گوگل]کیسه های گرد و غبار مانند یک فیلتر عمل می کنند و در صورت پر شدن بیش از حد مکش کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]Dustbags به عنوان یک فیلتر عمل می کنند و اگر بیش از حد پر باشند، مکش کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new tax laws should act as a stimulus to exports.
[ترجمه گوگل]قوانین مالیاتی جدید باید محرکی برای صادرات باشد
[ترجمه ترگمان]قوانین مالیاتی جدید باید به عنوان محرکی برای صادرات عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The centre will act as a clearing house for research projects for former nuclear scientists.
[ترجمه گوگل]این مرکز به عنوان یک مرکز تسویه حساب برای پروژه های تحقیقاتی دانشمندان سابق هسته ای عمل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این مرکز بعنوان یک خانه پاک سازی برای پروژه های تحقیقاتی دانشمندان هسته ای سابق عمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You act as if you're ashamed to be seen with me.
[ترجمه گوگل]جوری رفتار میکنی که انگار از دیده شدن با من خجالت میکشی
[ترجمه ترگمان]طوری رفتار می کنی که انگار از اینکه با من دیده باشی خجالت می کشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Premier deputed the Foreign Minister to act as his deputy.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر وزیر امور خارجه را به عنوان معاون وی معین کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر وزیر خارجه را مامور کرد تا به عنوان معاون خود عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was happy to act as a consultant to the company.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که به عنوان مشاور شرکت عمل می کند
[ترجمه ترگمان]اون خوشحال بود که به عنوان مشاور شرکت عمل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The story should act as a warning to other prospective buyers.
[ترجمه گوگل]داستان باید به عنوان یک هشدار برای سایر خریداران احتمالی عمل کند
[ترجمه ترگمان]این داستان باید به عنوان هشداری برای سایر خریداران آتی عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some Sherpas act as guides and porters for mountaineering expeditions.
[ترجمه گوگل]برخی از شرپاها به عنوان راهنما و باربر برای سفرهای کوهنوردی عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از Sherpas به عنوان راهنما و باربران برای سفر دریایی عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's all get together and act as one.
[ترجمه گوگل]بیایید همه دور هم جمع شویم و به عنوان یکی عمل کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید همه با هم باشیم و مثل یک آدم رفتار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was asked to act as an advisor on the project.
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد تا به عنوان مشاور در این پروژه عمل کند
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد تا به عنوان مشاور این پروژه عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He agreed to act as treasurer.
[ترجمه گوگل]او پذیرفت که به عنوان خزانه دار عمل کند
[ترجمه ترگمان]موافقت کرد مثل خزانه دار عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Twenty students volunteered to act as guinea pigs.
[ترجمه گوگل]بیست دانش آموز داوطلب شدند تا به عنوان خوکچه هندی عمل کنند
[ترجمه ترگمان]بیست نفر از دانش آموزان داوطلب شدند که مثل خوکچه هندی عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Will you act as interpreter for us?
[ترجمه گوگل]آیا شما به عنوان مترجم برای ما عمل خواهید کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما برای ما مترجم عمل می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• work as, function in the capacity of, use as a

پیشنهاد کاربران

✍ Definition: To perform a role or function in a particular way 🎭
✅ Example: She acted as a mediator during the meeting.
منزله ی . . . بودن
در حکمِ . . . . بودن
به مثابه. . . بودن

به منزله ی . . . بودن
در حکمِ . . . . بودن
به مثابه. . . بودن
ایفای نقش کردن به عنوان
جای کسی نقشی و به طور موقت اجرا کردن

بپرس