1. It would seem that acromegaly as such does not directly impair gall bladder contraction.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آکرومگالی به طور مستقیم به انقباض کیسه صفرا آسیب نمی رساند
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسد که acromegaly به طور مستقیم انقباض مثانه را خراب نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We found that patients with acromegaly not receiving treatment, were able to contract their gall bladder almost completely after a meal.
[ترجمه گوگل]ما دریافتیم که بیماران مبتلا به آکرومگالی که تحت درمان قرار نمیگیرند، میتوانند تقریباً پس از صرف غذا کیسه صفرا خود را منقبض کنند
[ترجمه ترگمان]ما دریافتیم که بیمارانی با acromegaly که درمان را دریافت نمی کنند، می توانند مثانه شان را تقریبا به طور کامل بعد از یک وعده غذایی قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Therefore, increased fasting volumes in patients with acromegaly might be explained by their large body size.
[ترجمه گوگل]بنابراین، افزایش حجم ناشتا در بیماران مبتلا به آکرومگالی ممکن است با اندازه بدن بزرگ آنها توضیح داده شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، افزایش حجم ناشتا در بیماران با acromegaly ممکن است با اندازه بزرگ بدن آن ها توضیح داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Because acromegaly is uncommon and physical changes occur gradually, it often isn't recognized right away.
[ترجمه گوگل]از آنجا که آکرومگالی غیر معمول است و تغییرات فیزیکی به تدریج رخ می دهد، اغلب فورا تشخیص داده نمی شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تغییرات فیزیکی غیر معمول است و تغییرات فیزیکی به تدریج رخ می دهد، اغلب به درستی شناخته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Human adults given growth hormone have suffered from acromegaly ( excess bone growth ) and carpal tunnel syndrome.
[ترجمه گوگل]بزرگسالان انسانی که هورمون رشد دریافت می کنند از آکرومگالی (رشد بیش از حد استخوان) و سندرم تونل کارپ رنج می برند
[ترجمه ترگمان]بزرگسالانی که هورمون رشد داده اند از acromegaly (رشد استخوان بیش از حد)و سندرم تونل carpal رنج برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Patients with central sleep apnea syndrome, hypothyroidism and acromegaly, etc.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به سندرم آپنه مرکزی خواب، کم کاری تیروئید و آکرومگالی و غیره
[ترجمه ترگمان]بیمارانی با سندروم apnea خواب مرکزی، hypothyroidism و acromegaly و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Many patients with acromegaly develop hypopituitarism as a result of the pituitary adenoma itself or therapies such as surgery and radiotherapy.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران مبتلا به آکرومگالی در نتیجه خود آدنوم هیپوفیز یا درمان هایی مانند جراحی و رادیوتراپی دچار کم کاری هیپوفیز می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماران مبتلا به acromegaly در نتیجه غده هیپوفیز و یا درمان ها مانند جراحی و radiotherapy، hypopituitarism را توسعه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Lin Xue deficiency: limb pain, dried achene, acromegaly dishes, gangrenous ulcers can be seen, one's healing.
[ترجمه گوگل]کمبود Lin Xue: درد اندام، آخن خشک، ظروف آکرومگالی، زخم های قانقاریا دیده می شود، بهبودی فرد
[ترجمه ترگمان]لین Xue: درد عضو، achene خشک، غذاهای acromegaly، زخم gangrenous می تواند دیده شود، یک التیام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Pachydermoperiostosis PDP is a rare disease that may mimic secondary hypertrophic osteoarthropathy or acromegaly.
[ترجمه گوگل]Pachydermoperiostosis PDP یک بیماری نادر است که ممکن است شبیه استئوآرتروپاتی هیپرتروفیک ثانویه یا آکرومگالی باشد
[ترجمه ترگمان]PDP، یک بیماری نادر است که ممکن است hypertrophic osteoarthropathy یا acromegaly را تقلید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. How come not one of the dozens of doctors — including an endocrinologist — that he saw over the nearly 15 years of interrupted sleep and other symptoms figured out that he had acromegaly?
[ترجمه گوگل]چطور شد که یکی از دهها پزشک - از جمله یک متخصص غدد - که در طول تقریباً 15 سال خواب قطع شده و سایر علائم مشاهده کرد، متوجه نشد که او آکرومگالی دارد؟
[ترجمه ترگمان]چطور یکی از ده ها نفر از دکترها - از جمله یک متخصص غدد - که در حدود ۱۵ سال از خواب و علائم دیگر را دید، فهمید که او acromegaly دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Pachydermoperiostosis ( PDP ) is a rare disease that may mimic secondary hypertrophic osteoarhropathy or acromegaly.
[ترجمه گوگل]پاکیدرموپریوستوزیس (PDP) یک بیماری نادر است که ممکن است شبیه استئوآرتروپاتی هیپرتروفیک ثانویه یا آکرومگالی باشد
[ترجمه ترگمان]Pachydermoperiostosis (PDP)یک بیماری نادر است که ممکن است hypertrophic osteoarhropathy یا acromegaly را تقلید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Common body cooling, afraid of the cold, pain and intermittent claudication or acromegaly ulcer and gangrene.
[ترجمه گوگل]سرد شدن معمول بدن، ترس از سرما، درد و لنگش متناوب یا زخم آکرومگالی و قانقاریا
[ترجمه ترگمان]سرد کردن بدن، ترس از سرما، درد و زخم متناوب و یا زخم acromegaly و قانقاریا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Pigs Tiqu short and short, black hair, white lips and individual acromegaly white.
[ترجمه گوگل]Pigs Tiqu کوتاه و کوتاه، موهای سیاه، لب های سفید و آکرومگالی فردی سفید
[ترجمه ترگمان]استفاده از خوک ها، کوتاه و کوتاه، موهای سیاه و لب های سفید و سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The stranger – an endocrinologist – urged Ventura to have tests for acromegaly, a rare disorder involving an excesss of growth hormone, caused by a pituitary gland tumour.
[ترجمه گوگل]غریبه - یک متخصص غدد - از ونتورا خواست تا آزمایشاتی را برای آکرومگالی، یک اختلال نادر شامل هورمون رشد بیش از حد، ناشی از تومور غده هیپوفیز انجام دهد
[ترجمه ترگمان]مرد بیگانه که یک متخصص غدد است از ونتورا خواست تا آزمایش هایی برای acromegaly انجام دهد، یک اختلال نادر که شامل an هورمون رشد، ناشی از تومور غده هیپوفیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید