acquitted


مبرى قانون ـ فقه : تبرئه شده

جمله های نمونه

1. she acquitted herself well in the meeting
در جلسه به نحو احسن رفتار کرد.

2. he was acquitted
او تبرئه شد.

3. he was acquitted on all charges
از کلیه اتهامات مبرا شد.

4. The court acquitted Campbell on the grounds of temporary insanity.
[ترجمه گوگل]دادگاه کمبل را به دلیل جنون موقت تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه کمپبل را به دلیل جنون موقت تبرئه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was acquitted of a crime.
[ترجمه گوگل]او از یک جنایت تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]اون تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was acquitted on charges of assault with a deadly weapon.
[ترجمه گوگل]او به اتهام حمله با سلاح مرگبار تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]اون از اتهام حمله با سلاح مرگبار تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr Ling was acquitted of disorderly behaviour by magistrates.
[ترجمه گوگل]آقای لینگ از رفتار بی نظمی توسط قضات تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]آقای لینگ از رفتار غیر قانونی قضات تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was acquitted of all the charges against her.
[ترجمه گوگل]او از تمام اتهامات وارده بر او تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]اون از تمام اتهامات علیه اون تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was acquitted in default of strong evidence of his guilt.
[ترجمه گوگل]او به دلیل عدم وجود مدارک قوی مبنی بر گناهکاری خود تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]او به دلیل وجود شواهد قوی از جرم خود تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The jury acquitted him of murder.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه او را از قتل تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه اون رو تبرئه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I thought that he acquitted himself admirably in the meeting.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که او در این جلسه به طرز قابل تحسینی خود را تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم که در جلسه به نحو احسن تبرئه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He acquitted himself brilliantly in the exams.
[ترجمه گوگل]او در امتحانات به طرز درخشانی خود را تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]او خودش را در امتحانات درس عالی تبرئه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most officers and men acquitted themselves well throughout the action.
[ترجمه گوگل]اکثر افسران و مردان در طول این اقدام به خوبی خود را تبرئه کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افسران و مردان در سراسر این اقدام خود را بخوبی تبرئه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. , the court acquitted him of the crime.
[ترجمه گوگل]، دادگاه او را از جرم تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه او را از جنایت تبرئه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He acquitted himself bravely in the battle.
[ترجمه گوگل]او در این نبرد شجاعانه خود را تبرئه کرد
[ترجمه ترگمان]شجاعانه در میدان مبارزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• absolved, cleared of blame, declared innocent

پیشنهاد کاربران

از جرم برکنار شده
تبرئه شدن یا تبرئه کردن
مثلاً: The jury acquitted Sarah
یعنی: هیئت منصفه، سارا را تبرئه کرد.
Anthony Scaramucci, the former White House communications director, says Trump has "a good chance of being acquitted. "
YahooFinance@
بی گناه شناخته شدن، بی گناه
در حقوق: خای از وجه / پرداخت شده ( معمولا سند )

بپرس