acquisitive

/əˈkwɪzətɪv//əˈkwɪzətɪv/

معنی: اکتسابی، جوینده، اکتساب کننده، فرا گیرنده
معانی دیگر: پول پرست، مال دوست، حریص، طماع، زیاده طلب، بیشی طلب، مال اندوز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: acquisitively (adv.), acquisitiveness (n.)
• : تعریف: having an eager desire to gain or possess, esp. material goods.
مترادف: covetous, grabby, grasping, greedy, possessive
متضاد: nonmaterialistic
مشابه: avaricious, desirous, mercenary, rapacious, selfish, sordid

- The acquisitive teenagers found it hard to adjust to their family's sudden loss of income.
[ترجمه رابرت] این نوجوان های زیاده خواه ( پول دوست، پول پرست ) به سختی تونستن با از دست رفتن ناگهانی درآمد خونواده شون سازگار ی داشته باشن.
|
[ترجمه گوگل] نوجوانان اکتسابی برای سازگاری با از دست دادن درآمد ناگهانی خانواده‌شان مشکل داشتند
[ترجمه ترگمان] نوجوانان acquisitive به سختی توانستند با از دست دادن درآمد ناگهانی خانواده خود سازگاری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It is an acquisitive company looking for ways to expand.
[ترجمه رابرت] این یک شرکت زیاده خواه ( جاه طلب ) است که به دنبال راه های گسترش دادن ( و بزرگ تر کردن ) خود است.
|
[ترجمه گوگل]این یک شرکت اکتسابی است که به دنبال راه هایی برای گسترش است
[ترجمه ترگمان]این یک شرکت acquisitive است که به دنبال راه هایی برای گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We live in an acquisitive society.
[ترجمه رابرت] ما در یک جامعه زیاده خواه زندگی می کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما در جامعه ای اکتسابی زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک جامعه acquisitive زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We live in an acquisitive society which views success primarily in terms of material possessions.
[ترجمه گوگل]ما در جامعه ای اکتسابی زندگی می کنیم که موفقیت را در درجه اول از نظر دارایی های مادی می بیند
[ترجمه ترگمان]ما در جامعه ای acquisitive زندگی می کنیم که موفقیت را در درجه اول از لحاظ دارایی های مادی می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In an acquisitive society the form that selfishness predominantly takes is monetary greed.
[ترجمه گوگل]در یک جامعه اکتسابی، شکلی که غالباً خودخواهی به خود می گیرد، طمع پولی است
[ترجمه ترگمان]در اجتماع acquisitive، شکل خودخواهی، حرص و طمع پولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Old, or unearned, money tends to be neither acquisitive nor outward-going, whereas new money tends to be both.
[ترجمه گوگل]پول کهنه یا به دست نیامده نه اکتسابی است و نه بیرونی، در حالی که پول جدید تمایل دارد هر دو باشد
[ترجمه ترگمان]در حالی که پول جدید تمایل دارد که هر دو طرف باشند، ثروت، یا unearned، نه اکتسابی است و نه خارجی، در حالی که پول جدید تمایل دارد که هر دو باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had never previously thought of himself as acquisitive or even as particularly materialistic.
[ترجمه گوگل]او قبلاً هرگز خود را اکتسابی یا حتی مادی گرا نمی دانست
[ترجمه ترگمان]پیش از این هرگز خود را به عنوان acquisitive یا حتی مادی گرا تلقی نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Are we at risk from acquisitive predators, and who are they?
[ترجمه گوگل]آیا ما در معرض خطر شکارچیان اکتسابی هستیم و آنها چه کسانی هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما در معرض خطر شکارچیان acquisitive و کسانی هستیم که هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now, he said, most acquisitive companies would still prefer to do friendly transactions.
[ترجمه گوگل]اکنون، او گفت، اکثر شرکت های اکتسابی همچنان ترجیح می دهند معاملات دوستانه انجام دهند
[ترجمه ترگمان]او گفت که اکنون، اغلب شرکت های acquisitive ترجیح می دهند که معاملات دوستانه انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They're the by - product of an acquisitive society, refuse, that's all.
[ترجمه گوگل]آنها محصول جانبی یک جامعه اکتسابی هستند، رد کنید، همین
[ترجمه ترگمان]آن ها محصول فرعی یک جامعه acquisitive هستند، و این همه چیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An acquisitive society in which the craving for material things seems never satisfied.
[ترجمه گوگل]جامعه ای اکتسابی که در آن اشتیاق به مادیات هرگز ارضا نمی شود
[ترجمه ترگمان]یک جامعه acquisitive که در آن میل به چیزهای مادی هرگز راضی به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Its inhabitants, by nature acquisitive and cautious, economical, tenacious, had learnt to worship the word'smart ".
[ترجمه گوگل]ساکنان آن، طبیعتاً اکتسابی و محتاط، اقتصادی، سرسخت، پرستش کلمه هوشمند را آموخته بودند
[ترجمه ترگمان]ساکنان آن، با طبیعت acquisitive، محتاط، اقتصادی، سرسخت، آموخته بودند که واژه \"هوشمند\" را پرستش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The most acquisitive firms tend to be engineering groups.
[ترجمه گوگل]اکتسابی ترین شرکت ها گروه های مهندسی هستند
[ترجمه ترگمان]The شرکت، گروه های مهندسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Acquisitive prescription is the important system of the traditional civil law.
[ترجمه گوگل]نسخه اکتسابی نظام مهم قانون مدنی سنتی است
[ترجمه ترگمان]تجویز acquisitive یک سیستم مهم قانون مدنی سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Experiment results prove that the method has effective acquisitive ability.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش ثابت می کند که روش دارای توانایی اکتسابی موثر است
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش ثابت می کند که این روش، توانایی موثر و acquisitive را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اکتسابی (صفت)
adventitious, acquisitive

جوینده (صفت)
acquisitive

اکتساب کننده (صفت)
acquisitive

فراگیرنده (صفت)
acquisitive, comprehensive, pervasive

انگلیسی به انگلیسی

• desiring to gain or possess, covetous, grasping
someone who is acquisitive likes getting new possessions; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Acquisitive
🔘 Greedy
🔘 Rapacious
🔘 Grasping
✅ Definition:
👉 Having a strong desire to acquire more, especially material possessions.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Excessively interested in acquiring money or material things. 💰
🔍 مترادف: Greedy
✅ مثال: His acquisitive nature led him to amass a fortune at the expense of others.
جویان، خواهان؛ حریص، آزمند، زیاده طلب
the acquisitive society
جامعۀ آزمند، جامعۀ زیاده طلب
acquisitive ( adj ) ( əˈkwɪzət̮ɪv ) =wanting very much to buy or get new possessions, e. g. It's an acquisitive company looking for ways to expand. acquisitiveness ( n )
acquisitive
acquisitive person = moey - gubber
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : acquire
اسم ( noun ) : acquisition / acquisitiveness
صفت ( adjective ) : acquisitive
قید ( adverb ) : _
طماع
زیاده خواهی
مال جمع کن
مال اندوز
پول دوست
کاسبکار
اکتسابی
فراگیرنده

بپرس