acquired taste

جمله های نمونه

1. Art is an acquired taste — no one is born knowing that Michelangelo is wonderful.
[ترجمه گوگل]هنر یک ذوق اکتسابی است – هیچ کس با دانستن اینکه میکل آنژ فوق العاده است به دنیا نمی آید
[ترجمه ترگمان]هنر مزه اکتسابی است - هیچ کس به دنیا نیامده است و می داند که میکلانژ بسیار شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Decaffeinated coffee is an acquired taste.
[ترجمه Amir ali] قهوه بدون طعم کافئین خریداری شده است
|
[ترجمه گوگل]قهوه بدون کافئین یک طعم اکتسابی است
[ترجمه ترگمان]قهوه Decaffeinated خوش مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Broad beans are very much an acquired taste.
[ترجمه گوگل]لوبیا پهن یک طعم اکتسابی است
[ترجمه ترگمان]لوبیای پهن بسیار خوش مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Olives are something of an acquired taste .
[ترجمه گوگل]زیتون یک طعم اکتسابی است
[ترجمه ترگمان]زیتون های یک مزه اکتسابی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some smoking and alcoholic drinks are an acquired taste and are not in born.
[ترجمه گوگل]برخی از سیگار کشیدن و نوشیدنی های الکلی یک مزه اکتسابی هستند و به دنیا نمی آیند
[ترجمه ترگمان]برخی نوشیدنی های الکلی و الکلی، مزه اکتسابی هستند و به دنیا نیامده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Abstract art is an acquired taste.
[ترجمه گوگل]هنر انتزاعی یک ذوق اکتسابی است
[ترجمه ترگمان]هنر انتزاعی یک مزه اکتسابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For many people, her dry humor is an acquired taste.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از مردم، شوخ طبعی او یک سلیقه اکتسابی است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از مردم، شوخ طبعی خشک او یک مزه اکتسابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Olives are an acquired taste.
[ترجمه گوگل]زیتون یک طعم اکتسابی است
[ترجمه ترگمان]زیتون های یک مزه اکتسابی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are like sushi, maybe an acquired taste.
[ترجمه گوگل]آنها مانند سوشی هستند، شاید یک طعم اکتسابی
[ترجمه ترگمان] اونا شبیه سوشی هستن شاید هم مزه پیدا کرده باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whisky is an acquired taste.
[ترجمه گوگل]ویسکی یک طعم اکتسابی است
[ترجمه ترگمان]ویسکی هم ذوق و سلیقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is an acquired taste but very refreshing.
[ترجمه گوگل]طعمی اکتسابی اما بسیار با طراوت است
[ترجمه ترگمان]این فقط یک مزه است، اما خیلی نیرو بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Curry is an acquired taste and heavily spiced food is surely not suitable for the stomachs of very young children.
[ترجمه گوگل]کاری یک طعم اکتسابی است و مطمئناً غذای پر ادویه برای معده کودکان بسیار کوچک مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]کاری، مزه اکتسابی و غذای پر ادویه است که مطمئنا برای شکم کودکان خیلی کوچک مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is an acquired taste for sensitive palates but a lot of hungry people are only too happy to tuck in.
[ترجمه گوگل]این یک طعم اکتسابی برای کام های حساس است، اما بسیاری از افراد گرسنه از آن لذت می برند
[ترجمه ترگمان]این یک مزه اکتسابی برای palates حساس است، اما بسیاری از افراد گرسنه بیش از حد خوشحال هستند که در آن جا بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Living alone is an acquired taste.
[ترجمه گوگل]تنها زندگی کردن یک سلیقه اکتسابی است
[ترجمه ترگمان]زندگی تنها زندگی an است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• taste that one must get accustomed to, taste which one learns to like with time

پیشنهاد کاربران

There are some foods that people usually don’t enjoy the first time they try them… but with time, people learn to like the flavor. A food like this can be described as an acquired taste.
ذائقه اکتسابی
طعم اکتسابی
چیزی ( مزه ای ) که به تدریج به آن علاقمند میشویم

بپرس