acolyte

/ˈækəˌlaɪt//ˈækəlaɪt/

معنی: دستیار کشیش، ستارهء تابع ستارهء دیگری، معاون یا کمک، ماه
معانی دیگر: (در کلیسای کاتولیک قدیم) کمک کشیش (هنگام عشای ربانی)، مامور انجام مراسم عشای ربانی، (معمولا پسر بچه) محراب دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who assists a clergyman in religious services, esp. Roman Catholic.
مترادف: altar boy
مشابه: assistant, attendant, cleric, novice, server

- It was the young acolyte's first experience of lighting the candles for the service, and his hands were slightly shaky.
[ترجمه گوگل] این اولین تجربه ی جوان از روشن کردن شمع برای مراسم بود و دستانش کمی می لرزید
[ترجمه ترگمان] این اولین تجربه acolyte برای روشن کردن شمع برای سرویس بود، و دستانش اندکی لرزان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a follower or helper.
مترادف: admirer, devotee, follower
مشابه: adherent, assistant, attendant, camp follower, groupie, helper

جمله های نمونه

1. To his acolytes, he is known simply as 'the Boss'.
[ترجمه گوگل]برای شاگردانش، او به سادگی به عنوان "رئیس" شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]برای مریدهای او، او به سادگی به نام رئیس شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His acolyte preceded him and the two officers in charge made no move to interfere.
[ترجمه گوگل]همکارش پیش از او بود و دو افسر مسئول هیچ حرکتی برای دخالت نکردند
[ترجمه ترگمان]معاون او پیش از او و دو افسر مسئول این کار را نداشتند که مداخله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cults would be the prime targets: their acolytes would be dispersed, their leaders bought off or incarcerated.
[ترجمه گوگل]فرقه ها هدف اصلی خواهند بود: پیروان آنها پراکنده می شوند، رهبران آنها خریداری یا زندانی می شوند
[ترجمه ترگمان]آیینه ای مقدس اهداف اصلی خواهند بود: یاران آن ها پراکنده خواهند شد، رهبرانشان bought یا زندانی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The acolyte Rizla clears his throat to deliver the lecture.
[ترجمه گوگل]ریزلا، دانشمند، گلویش را صاف می کند تا سخنرانی کند
[ترجمه ترگمان]معاون کشیش گلویش را صاف کرد تا سخنرانی را به او برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His acolytes wore head-dresses of these feathers and carried gold staves and shields in temple processions.
[ترجمه گوگل]پیروان او سرپوش هایی از این پرها می پوشیدند و چوب ها و سپرهای طلا را در صفوف معبد حمل می کردند
[ترجمه ترگمان]خدام کلیسا لباس هایی از این پرها به تن داشتند و چماق و سپر طلایی را در دسته های معبد باخود حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Segni's acolytes have collected more than 600,000 signatures in favour of his three referendums.
[ترجمه گوگل]همراهان آقای سگنی بیش از 600000 امضا به نفع سه رفراندوم او جمع آوری کرده اند
[ترجمه ترگمان]حامیان آقای Segni بیش از ۶۰۰،۰۰۰ امضا به نفع سه رفراندوم او جمع آوری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Slowly he and his acolytes processed up the center aisle, carrying the small ball of flame.
[ترجمه گوگل]او و همراهانش به آرامی راهروی مرکزی را بالا بردند و توپ کوچک شعله را حمل کردند
[ترجمه ترگمان]او و دستیاران او به آهستگی راهرو مرکز را طی کردند و توپ کوچک آتش را حمل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I doubt there has been a more devoted acolyte of the economic gospel of Ronald Reagan than Mr Symington.
[ترجمه گوگل]من شک دارم که در انجیل اقتصادی رونالد ریگان طرفدار فداکارتری نسبت به آقای سیمینگتون وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شک دارم که از آقای symington، تقاضای devoted برای the اقتصادی رونالد ریگان وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or I, who makes me sad ? The acolyte.
[ترجمه گوگل]یا من که غمگینم می کند؟ کارشناس
[ترجمه ترگمان]یا من که ناراحتم میکنه؟ معاون یا کمک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Grandmother Chen and the " acolyte " had already stolen away.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ چن و "همکار" قبلاً دزدیده بودند
[ترجمه ترگمان]مادربزرگ چن و \"acolyte\" قبلا دزدیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Acolyte: A servitor of a mage who does not perform magic, but believes in its power.
[ترجمه گوگل]Acolyte: خدمتگزار یک جادوگر که جادو نمی کند، اما به قدرت آن ایمان دارد
[ترجمه ترگمان]acolyte: یک خدمت گزار یک مغ که جادو را اجرا نمی کند، اما به قدرت خود اعتقاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Acolyte: Damn these intruders! They must not interfere with the master's plan!
[ترجمه گوگل]آکولیت: لعنت به این مزاحمان! آنها نباید در طرح ارشد دخالت کنند!
[ترجمه ترگمان]! لعنت به اینا آن ها نباید در نقشه استاد دخالت کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Acolyte: Faster, my brethren! If we lose the shipment, the master will have our hides!
[ترجمه گوگل]آکولیت: سریع تر، برادران من! اگر محموله را گم کنیم، ارباب پوست ما را خواهد داشت!
[ترجمه ترگمان]! تندتر، برادران من اگر محموله رو از دست بدیم استاد پوست ما رو می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Acolyte 500 + 2 bonus to self spell skills ( body, mind, spirit ).
[ترجمه گوگل]Acolyte 500 + 2 جایزه به مهارت های خودنویسی (بدن، ذهن، روح)
[ترجمه ترگمان]acolyte ۵۰۰ + ۲ پاداش برای مهارت های هجی کردن (جسم، ذهن، روح)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A Paulson acolyte, fellow former Goldman Sachs banker Neel Kashkari, was put in charge of the initiative at the treasury.
[ترجمه گوگل]نیل کشکاری، یکی از کارمندان پالسون، یکی از بانکداران سابق گلدمن ساکس، مسئول این ابتکار در خزانه داری شد
[ترجمه ترگمان]A Paulson، محقق سابق \"گلدمن ساکس\" (Neel Kashkari)، مسئول طرح ابتکاری در خزانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستیار کشیش (اسم)
acolyte

ستارهء تابع ستارهء دیگری (اسم)
acolyte

معاون یا کمک (اسم)
acolyte

ماه (اسم)
acolyte, month, moon, luna, satellite, phoebe

انگلیسی به انگلیسی

• altar boy, priest's assistant; assistant, attendant
the acolytes of an important person are people who agree with their views and support them fully, often without being critical of anything that they do.
an acolyte is also someone who assists a priest in performing certain religious services.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person who assists or follows a leader, often in a religious context ⛪🙇🏻‍♂️
🔍 مترادف: Follower
✅ مثال: The acolyte stood beside the priest, assisting during the ceremony.
مثال؛
I have a team of talented acolytes supporting me.
In a discussion about influential figures, someone might ask, “Who are the acolytes of this renowned artist?”
A person describing their role in a company might say, “I started as an acolyte, learning from the best, and now I’m a valued member of the team. ”
...
[مشاهده متن کامل]

1. خادمِ کلیسا، خدمتکارِ کلیسا؛ دستیارِ کشیش
2. مرید، شاگرد، نوچه؛ دستیار، کمک ( رسمی، به شوخی )
جانشین
surrogate - acolyte - substitute - assistant
after me will lead u as my acolyte my assistant
from now on he is the new surrogate
substitute
مؤمن، مرید، سرسپرده

بپرس