acknowledging

پیشنهاد کاربران

Even Flynn's most ardent supporters are now acknowledging a difficult truth
حتی هواداران دو آتشه فلین به این حقیقت تلخ اعتراف کردند.
He was forced to acknowledge that goodness did exist
ناگزیر از باز شناختن این نکته بود که نیکویی در جهان وجود دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

He wanted to persuade the pope to acknowledge his rule in Bulgaria
نماینده نایب السلطنه از پدرش خواسته بود که تابعیت دولت روسیه را بپذیرد.
What will opposers be forced to acknowledge, and when at the latest will they do this
مخالفان مجبور به اذعان چه موضوعی می شوند، و حداکثر تا چه وقت؟

اذعان
با توجه به
با قبول کردن این مسئله
با پذیرفتن این موضوع
Louise is 87. Acknowledging this , don't making noise while he is here , please.
واکنش ( مثبت یا منفی )
با توجه به
آگاه سازی
تایید کردن
تصدیق - قبول ( کردن )
اعتراف - اقرار ( کردن )
قدردانی - سپاسگزاری ( کردن )

بپرس