↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک suffix داریم به اسم ment
📌 این پسوند، معادل "act/result/state" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پسوند را در خود داشته باشند، به "act" یا "result" یا "state" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 achievement: the ‘result’ of achieving
🔘 agreement: the ‘state’ of agreeing
🔘 development: the ‘act’ or ‘result’ of developing
🔘 management: the ‘act’ of managing
🔘 government: the ‘act’ or system of governing
🔘 movement: the ‘act’ or ‘state’ of moving
🔘 employment: the ‘state’ of being employed
🔘 improvement: the ‘result’ of improving
🔘 replacement: the ‘act’ of replacing
🔘 statement: the ‘act’ of stating something
🔘 treatment: the ‘act’ or process of treating
🔘 adjustment: the ‘result’ of adjusting
🔘 punishment: the ‘act’ or ‘result’ of punishing
🔘 enjoyment: the ‘state’ of enjoying
🔘 commitment: the ‘state’ or ‘act’ of committing
مفاهیم مختلفی دارد دربازی های ویدیویی به معنای دستاورد و مهارت میباشد که برای آن پاداش منظور شده است.
✍ توضیح: Something done successfully after effort 🏅
🔍 مترادف: Accomplishment
✅ مثال: Graduating from college is a big achievement.
💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Triumph
🔘 Success
🔘 Conquest
🔘 Win
🔘 Achievement
🔘 Accomplishment
🔘 Victory
✅ Definition:
👉 The act of achieving or winning something, especially after effort.
[بازی های ویدیویی]
دستاورد.
موفقیت ویژه ای است که بازیکن با انجام یک کار خاص یا رسیدن به یک هدف در بازی به دست می آورد. این دستاوردها معمولاً به عنوان پاداش، امتیاز، یا نشان در پروفایل بازیکن ثبت می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
می تواند برای کارهای مختلفی باشد، مثلاً:
تمام کردن یک مرحله دشوار.
شکست دادن یک باس ( Boss ) قدرتمند.
کشتن تعداد خاصی از دشمنان.
پیدا کردن آیتم های مخفی.
"I unlocked a rare achievement for completing the game without dying!"
مترادف: Trophy
انجام دادن موفقیت امیز یک کار سخت. ( دستاورد ، دست یابی )
دستاورد، موفقیت
مثال: Winning the competition was a great achievement for him.
برنده شدن در مسابقه برای او دستاورد بزرگی بود.
دستاورد، موفقیت، توفیق، پیشرفت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : achieve
✅️ اسم ( noun ) : achievement / achiever / avhievability
✅️ صفت ( adjective ) : achievable
✅️ قید ( adverb ) :
تحلیل تمامی واژگان مرتبط با پیروزی، موفقیت، دستاورد و . . .
🟧 TRIUMPH 🟧۱. یک پیروزی، موفقیت یا دستاورد بزرگ یا مهم ۲. شادی
a great or important victory, success or achievement 🟧 ACHIEVEMENT 🟧 دستاورد - دستیابی
... [مشاهده متن کامل]
something that has been done or achieved through effort : a result of hard work
🟧 SUCCESS 🟧 موفقیت - کامیابی - پیروزی - کامروایی - توفیق
the accomplishment of an aim or purpose // the fact of getting or achieving wealth, respect, or fame
🟧 SUCCESSFULNESS 🟧موفقیت - وضعیت و حالت موفق بودن
the condition of prospering; having good fortune
🟧 PROSPERITY 🟧 موفقیت - کامیابی - کامکاری - رفاه
the state of being successful usually by making a lot of money // the state of being prosperous
🟧 PROSPEROUS 🟧 موفق - مرفه - کامیاب
successful in material terms; flourishing financially
🟧 VICTORY 🟧 پیروزی - فتح - غلبه و شکست دشمن
success in defeating an opponent or enemy
🟧 WIN 🟧 بردن - شکست دادن و پیروز شدن
to achieve victory in a fight, contest, game, etc
🟧 ACCOMPLISHMENT 🟧 موفقیت - تکیل - بردن
something done, achieved, or accomplished successfully // the successful completion of something : the act of accomplishing something
🚨 Prosperity صرفاً داره راجب پول حرف میزنه. نمیتونی بگی من prosperous هستم چون خانواده ی خوبی دارم. فقط میتونی بگی من prosperous هستم چون سالانه ۳۰ میلیون دلار پول درمیارم. ۱۰ تا ویلا و ۲۰ تا ماشین لوکس دارم. موفقیت مالی منطورشه. A prosperous person فرد، کمپانی یا کشوریه که پول درو/پارو میکنه
🚨 Achievement جایگاه والا یا چیز خوبیه که پس از تلاش و زحمت زیاد خودت بدست میاد یعنی دستاورد. بعد از بدست آوردن دستاوردهاست که شما به موفقیت ( success ) و موفقیت مالی ( prosperity ) می رسید.
🚨 Victory فقط داره راجع به جنگ، مبارزه و دعوا حرف میزنه. معنیش میشه موفقیت ولی موفقیت رو فقط در آسفالت کردن دهن دشمن ها میبینه.
🚨 Triumph هم معنی موفقیت میده هم معنی دستاورد. ولی خیلی بیشتر نزدیک achievement و Victory هست. اما اشاره به بزرگی و خفن بودن اون اتفاق داره. یعنی هفت خان رستم رو رد کردی و یه کار شاغی انجام دادی تا بدست بیاد. مثلاً ناپلئون بناپارت کلی موفقیت داشت. از کدوماش؟ Victory, Triumph, Triumph
🚨 Success از همه رسمی تر و کلی تره. میتونه راجب هرچیزی باشه. البته راجب جنگ، پول، . . . حرف نمیزنه. Success یعنی عملی شدن یک دستاورد و هدف. یعنی هر هدفی شما داشتید، اگه به وقوع پیوست شما به موفقیت و success رسیدید تموم شد رفت. حواسمون باشه رسیدن به آرامش، حس خوب و خوشحالی همه Success هستند
🚨 Win فقط داره از Victory و پیروزی و شکست دادن رقیب حرف میزنه، در یک رقابت یا در بازی
🚨 Accomplishment رو تقریباً مترادف Achievement میدونن که اکثر مواقع با s جمع میان. یعنی دستاوردها. البته معنیش میگه با موفقیت تمامی پله ها و مراحل یک کار را انجام دادن و تمام کردنش. مثلاً مسابقه ی دو. کل مسیر را میدویید، به موفقیت میرسید چون تکمیل کردید. به accomplishment رسیدید. کار انجام شد با موفقیت.
البته واژه های بیشتری هم میشه بررسی کرد مثل :
Conquer - Conquest - Beat - Defeat . . .
و حتی خلافش یعنی نزول و شکست و باخت و . . .
ولی فعلاً باشه تا اینجا
کار بزرگ ، دستاورد
achievement ( روانشناسی )
واژه مصوب: موفقیت
تعریف: به انجام رساندن کار و رسیدن به هدف معین و موفقیت در کسب دانش
achievement ( noun ) = triumph ( noun )
به معناهای: پیروزی، موفقیت، کامیابی
Achievement motivation انگیزش پیشرفت
دستیابی ، پیروزی ، موفقیت
they were proud of their children's achievements
آن ها به دستاورد های فرزندانشان مفتخر بودند 🥇🥇🥇
دستاوردیک کار بزرگ
موفقیت
Sth you have done successfuly that was difficult.
موفقیت ، دستاورد.
دستاورد
getting the project done on time was a real achievement
تمام کردن پروژه سر وقت یه دستاورد واقعی بود ⏮
موفقیت، دستیابی
Success
کسب شده
کسب کردن
Achievement مترادف با accomplishment
دستاورد به معنای موفقیت
academic achievement: پیشرفت تحصیلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)