🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – عمومی ) :**
اشاره به دردهای خفیف و پراکنده در بدن، معمولاً ناشی از خستگی، ورزش یا افزایش سن.
مثال: He often complains of aches and pains after long walks.
او اغلب بعد از پیاده روی طولانی از درد و کوفتگی شکایت می کند.
... [مشاهده متن کامل]
2. ** ( محاوره ای – روزمره ) :**
برای توصیف ناراحتی های کوچک و غیرجدی که بخشی از زندگی روزمره اند.
مثال: We all have our aches and pains as we get older.
همه ی ما وقتی پیر می شویم درد و کوفتگی های خودمان را داریم.
3. ** ( استعاری – فرهنگی ) :**
گاهی به صورت استعاره برای اشاره به مشکلات کوچک و جزئی در زندگی یا کار.
مثال: The project had its aches and pains, but it was successful.
پروژه مشکلات کوچکی داشت، اما موفق شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
minor discomforts – niggles – soreness – stiffness – twinges – everyday pains
1. ** ( پزشکی – عمومی ) :**
اشاره به دردهای خفیف و پراکنده در بدن، معمولاً ناشی از خستگی، ورزش یا افزایش سن.
مثال: He often complains of aches and pains after long walks.
او اغلب بعد از پیاده روی طولانی از درد و کوفتگی شکایت می کند.
... [مشاهده متن کامل]
2. ** ( محاوره ای – روزمره ) :**
برای توصیف ناراحتی های کوچک و غیرجدی که بخشی از زندگی روزمره اند.
مثال: We all have our aches and pains as we get older.
همه ی ما وقتی پیر می شویم درد و کوفتگی های خودمان را داریم.
3. ** ( استعاری – فرهنگی ) :**
گاهی به صورت استعاره برای اشاره به مشکلات کوچک و جزئی در زندگی یا کار.
مثال: The project had its aches and pains, but it was successful.
پروژه مشکلات کوچکی داشت، اما موفق شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
درد و کوفتگی
دردهای جزئی
دردهای مزمن کوچیکی مثل سر درد
Minor pains that Continue over the period of time
دردهای مزمن کوچیکی مثل سر درد
دردهای جزئی و غیرمهم
له و لَورده