acervate


معنی: انبوه شده، انباشته
معانی دیگر: وابسته به گیاهانی که پهلوی هم و به صورت دسته (یا سنبله یا کلاله) می رویند، کپه ای، انبوه زی، کپه شده، به هم چسبیده

مترادف ها

انبوه شده (صفت)
acervate

انباشته (صفت)
replete, full, cumulative, acervate, stored, congested, stockpiled, stodgy, tumped

پیشنهاد کاربران

بپرس