ace

/ˈeɪs//eɪs/

معنی: ذره، اس، نقطه، ذره کوچک، رتبهء اول، ستاره یا قهرمان تیمهای بازی، تک خال، خیلی عالی، تک خال زدن
معانی دیگر: آس، خبره، کارشناس، کاملا شکست دادن، بردن از (معمولا با out)، (عامیانه) نمره ی الف گرفتن، (در بازی های با توپ و راکت) یک امتیاز (که اگر حریف توپ را نزند نصیب سرو زننده می شود)، سرو برنده، (بازی گلف) راندن توپ به درون سوراخ با یک ضربه، خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن را سرنگون کرده باشد، درشرف، ذره ای مانده به، خ‹لبانی که حداقل 5 هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد، پیشوندی ازکلمه aceticبمعنی دارای جوهر سرکه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: ace in the hole
(1) تعریف: a playing card or die face that bears only one spot.
مشابه: trump

- My ace beats your queen.
[ترجمه حاج امام] قهرمان من، ملکۀ تو رو شکست میده
|
[ترجمه حاجی] ستارۀ من، ملکۀ تو رو شکست میده
|
[ترجمه یه بابایی] قهرمان من، بیا اینو بخور
|
[ترجمه آیدین] آس من از بی بی تو بالاتره
|
[ترجمه ماهیجات ماهی] آس من ملکه شما را میکشد
|
[ترجمه گوگل] آس من ملکه شما را می زند
[ترجمه ترگمان] ایس من، ملکه تو رو شکست میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who is highly skilled in a particular field; expert.
مترادف: expert, maestro, master, master hand, maven, pro, professional, standout, star, virtuoso, whiz
متضاد: amateur
مشابه: authority, black belt, champion, connoisseur, genius, mastermind, number one, old hand, past master, prodigy, shark, talent, veteran, wizard

- She's an ace at tennis.
[ترجمه شقایق اعظمی] اون توی تنیس حرف نداره. /اون توی تنیس بهترینه.
|
[ترجمه ...] فکر کنم اصطلاح هست با این مفهوم که اون در تنیس خبره ( شکست ناپذیر ) هست.
|
[ترجمه گوگل] او یک تک خال در تنیس است
[ترجمه ترگمان] اون یه آس تو تنیس هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in tennis, a winning serve that is out of the opponent's reach.
مشابه: winner

- He served another ace to win the game.
[ترجمه Mz] او یک آس دیگر نشان داد تا بازی را ببرد.
|
[ترجمه گوگل] او برای پیروزی در این بازی به یک آس دیگر سرویس داد
[ترجمه ترگمان] او یک آس پیک دیگر بازی کرد تا برنده مسابقه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a pilot who has downed a specified number of military aircraft.

- Their side lost one of its aces in the dogfight that ensued.
[ترجمه حاجی] طرف آنها یکی از قهرمانان خود را در نتیجه مبارزه ای که روی داد از دست داد.
|
[ترجمه گوگل] تیم آنها یکی از تک های خود را در مبارزه سگی از دست داد
[ترجمه ترگمان] پهلو آن ها یکی از aces را در the که در پی آن بود از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: aces, acing, aced
(1) تعریف: to outdo or gain an advantage over (often fol. by "out").
مترادف: beat, excel, outdo, outmatch, overtop, surpass, trump
مشابه: best, defeat, exceed, one-up, outclass, outsmart, overcome, rout, upstage

- I aced him out for the promotion.
[ترجمه گوگل] من او را برای ترفیع دعوت کردم
[ترجمه ترگمان] من اونو برای ترفیع درجه گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to get a grade of A on or in.
مشابه: excel in, score on

- He aced his history course.
[ترجمه به عنم] او واس منو خوروه
|
[ترجمه شقایق اعظمی] اون توی امتحان تاریخ نمره ی بالایی گرفت. /امتحان تاریخش رو با موفقیت پشت سر گذاشت.
|
[ترجمه گوگل] او دوره تاریخ خود را پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان] مسیرش رو طی کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: excellent; outstanding.
مترادف: accomplished, adept, classic, excellent, exceptional, expert, fine, first-class, first-rate, matchless, nonpareil, outstanding, standout, sterling, superior, superlative, tiptop, top, topnotch
متضاد: mediocre
مشابه: admirable, capital, choice, masterful, notable, perfect, pro, proficient, select, skillful, supreme

- He's an ace mechanic, and I trust his opinion.
[ترجمه خب به عنم] او یک خانم زیبا خشن که برای من میزنه
|
[ترجمه شقایق اعظمی] اون مکانیک درجه یکیه و من نظرش رو قبول دارم.
|
[ترجمه گوگل] او یک مکانیک آس است و من به نظر او اعتماد دارم
[ترجمه ترگمان] اون یه ace، و من به عقیده او اعتماد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. ace takes the king
خال آس از شاه می برد.

2. an ace in the hole
آس رو نشده (در روی میز)

3. an ace salesman
فروشنده ی ماهر

4. the ace of hearts
آس دل

5. he played his ace
او آس خود را بازی کرد.

6. to have an ace up one's sleeve
برگ برنده داشتن،حیله در آستین داشتن

7. she came within an ace of being hit by a car
نزدیک بود ماشین به او بزند.

8. she drew her opponent's ace
اوتک خال حریفش را کشید.

9. to be (or come) within an ace of
بسیار نزدیک بودن به

10. she discarded a jack and picked up an ace
او سرباز را انداخت و آس را برداشت.

11. he flipped through the cards trying to find an ace
او تند به ورق ها نگاه می کرد و می کوشید یک تکخال پیدا کند.

12. She is an ace dancer.
[ترجمه بیا اینو بخور،میتونی؟؟؟] او کمر باریک رقصنده است
|
[ترجمه گوگل]او یک رقصنده آس است
[ترجمه ترگمان] اون یه ace
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That is the third ace that he has served this match.
[ترجمه گوگل]این سومین آسی است که او در این مسابقه خدمت کرده است
[ترجمه ترگمان]این سومین آس است که او در این مسابقه خدمت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She came within an ace of winning the match.
[ترجمه گوگل]او با پیروزی در مسابقه به یک آس رسید
[ترجمه ترگمان]او در یک آس برنده مسابقه شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To be an ace you had to shoot down five enemy aircraft.
[ترجمه گوگل]برای تبدیل شدن به یک آس، باید پنج هواپیمای دشمن را ساقط می‌کردی
[ترجمه ترگمان]برای اینکه یک آس داشته باشید باید پنج هواپیمای دشمن را هدف قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. That's the third ace you've served this game.
[ترجمه گوگل]این سومین آسی است که در این بازی خدمت کرده اید
[ترجمه ترگمان]این سومین ace که این بازی رو انجام دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. That's the third ace that Violente has served this match.
[ترجمه گوگل]این سومین آسی است که ویولنته در این مسابقه خدمت کرده است
[ترجمه ترگمان]این سومین آس است که Violente در این مسابقه خدمت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذره (اسم)
ace, particle, bit, whit, speck, grain, jot, quantum, atomy, minim, nip, iota, shred, mammock, fraction, dust, stiver, corpuscle, flyspeck, vestige, frustum, groat, little bit, little part, scruple, tittle

اس (اسم)
ace

نقطه (اسم)
stop, ace, speck, point, spot, dot, part, jot, period, mark, prick, mote, minim, iota, plot, fleck, full stop, splotch, punctation, speckle, tittle

ذره کوچک (اسم)
ace, glob

رتبهء اول (اسم)
ace

ستاره یا قهرمان تیمهای بازی (اسم)
ace

تک خال (صفت)
ace

خیلی عالی (صفت)
ace, pluperfect, first-class

تک خال زدن (فعل)
ace

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Angiotensin Converting Enzyme
موضوع: پزشکی
انزیم تنظیم کننده ی انژیوتنسین

تخصصی

[ریاضیات] تک خال، آس

انگلیسی به انگلیسی

• expert; champion; playing card with the a on it (cards); unreturned serve (tennis)
hit a ball that is not returned (tennis); be a champion; receive a high score
an ace is a playing card with a single symbol on it.
an ace is also a fact or action that someone suddenly uses to their advantage, for example in an argument.
ace is also used to describe someone who is extremely good at something; an informal use. adjective here but can also be used as a count noun with a supporting word or phrase. e.g. he plays a teacher who turns into a dance ace overnight.
if you are within an ace of something, you very nearly do it or experience it.
in tennis, an ace is a serve that is so fast that the player receiving the serve cannot reach the ball.

پیشنهاد کاربران

[بازی های ویدیویی]
در بازی های شوتر ( Shooter ) ، اصطلاح "Ace" به معنای کشتن تمام اعضای تیم حریف توسط یک بازیکن در یک راند یا موقعیت خاص است. این اصطلاح معمولاً در بازی های رقابتی مانند Counter - Strike، Valorant، Rainbow Six Siege و بازی های مشابه استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

"He got an ace in the last round, taking out all five opponents by himself!"

Area Construction Engineer
مهندس ساختمان منطقه
مهندس ساخت و ساز منطقه
چیز عالی خیلی خوب و خفن
مثال:
He is an ace reporter
برگ برنده
Portogas. d. ace
در حالت اسم:
1. تکخال، آس ( ورق و غیره )
2. تکخال، ستاره، قهرمان ( محاوره )
3. امتیازِ سرویس ( تنیس، والیبال )
have an ace up one's sleeve/have an ace in the hole ( US )
کارتی در آستین داشتن، برگِ برنده ای در اختیار داشتن
...
[مشاهده متن کامل]

within an ace of
ذره ای مانده به، چیزی نمانده به
در حالت صفت:
عالی، درجه یک، محشر، معرکه، تک، بی نظیر، شاهکار ( عامیانه )

You always get an ace in different classes
تو همیشه تو کلاسهای مختلف نمره آس ( اول. عالی ) میگیری
You are ace sweety
تو بیستی عزیزم. تو نمونه ای شیرینم. تو آسی یه دونه ای عزیز دلم
کاری را بدون اشتباه و به بهترین شکل ممکن انجام دادن
Tomorrow she has quiz and i know she'll ace it
به عنوان اسم:
1. آس ( در بازی ورق )
2. ستاره ( در یک تیم ) - خبره ( در انجام کاری )
3. سرویس ( در بازی تنیس که مستقیما به امتیاز تبدیل میشود )
به عنوان صفت:
خیلی خوب
به عنوان فعل:
نمره الف گرفتن ( در یک امتحان )
1 -
One of the four playing cards with a single mark or spot. The ace has the highest or lowest value in many card games.
اسم/ یکی از چهار کارت بازی با یک علامت یا نقطه. آس در بسیاری از بازی های ورق بیشترین یا کمترین مقدار را دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

the ace of hearts/clubs/spades/diamonds
2 -
A person who is very skilled at something
اسم/ فردی که در کاری بسیار ماهر است.
تک خال، خبره
a tennis/flying ace
3 -
short for
asexual
A person who does not experience sexual attraction ( = the feeling of liking someone sexually )
مخفف، غیر رسمی / بی جنس گرا، هیچ جنس گرا، یا جنس ناگرا
شخصی که جاذبه جنسی را تجربه نمی کند ( = احساس دوست داشتن کسی از نظر جنسی )
On his dating profile, he says he's an ace.
Aces are part of the LGBT community.
Lee's partner is bi, but they're ace.
Compare
aro
4 -
US/ informal
To do very well in an exam
انگلیسی بریتانیایی، غیر رسمی / در یک امتحان خیلی خوب عمل کردن.
I was up all - night studying, but it was worth it - I aced my chemistry final.
5 -
old - fashioned /slang
Excellent
صفت، قدیمی، عامیانه/ عالی، بسیار خوب، ممتاز
He's an ace basketball player.
That's an ace bike you've got there.
Synonyms
crack
first - rate
super/ old - fashioned informal
top - notch /informal
6 -
abbreviation for Active Corps of Executives: an organization in the US that consists of working executives who give free help and advice to small businesses
مخفف Active Corps of Executives: سازمانی در ایالات متحده که متشکل از مدیران فعال است که به مشاغل کوچک کمک و مشاوره رایگان می دهند.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/ace?q=aces
آس، تک خال ، نمره عالی گرفتن
To ace the IELTS test, it's essential to develop your English language skills
برای موفقیت در آزمون آیلتس ( نمره عالی گرفتن ) ، توسعه مهارت های زبان انگلیسی شما ضروری است
✅ اختصار آزمایش ( سرم، پلاسما و شیمی عمومی ) :ACE ✅ واژه کامل :Angiotensin - converting enzyme ✅ معنی :آنزیم مبدل آنژیوتانسین
✅ محدوده طبیعی :
8–53 U/L
یک معنی دیگه هم بین خلافکارای آمریکایی میده اونم به معنی کشتن کسی با شلیک به سره.
it dont make sense to ace him after he done testified.
I would appreciate if you could give me some advice on how to ace a job interview
کسی که به هیچ جنسی میل ندارد
Ace rmin kehtari
Ace کوتاه شده کلمه asexual هست
اِیسکشوال ها افراد بی جنس گرا هستند که به عبارت دیگر به هیچ جنسیت خاصی از افراد گرایش ندارند
به همین خاطر به جای استفاده از مخفف asexual که می شود ase از کلمه ace برای این افراد استفاده میشود که همان معنی تک خال یا آس در ورق بازی هست
...
[مشاهده متن کامل]

رنگ پرچم ایس ها مشکی طوسی سفید و بنفش هست
⬛⬜🟪

به معنی برنده یا ستاره در قهرمانی هست
اصطلاح ace my classes یعنی کلاس هامو به خوبی بگذرونم
Do exceptionally well on something=به طور استثنایی یک کاری رو خوب انجام دادن= ace
تصویر تک خال از ورق :
ACEACE
تک خال - آس
to do sth extremely well
انجام دادن کاری فوق العاده خوب
عملکرد عالی داشتن
اگر در بازی کامپیوتری بکار رود به معنیه اینه که همه ی تیم حریف رو یک نفر زده و بهش میگن ace کردی
مثلا:
اگر در یک بازی ۵ به ۵ یک نفر هر ۵ نفر رو بزنه ace کرده
یا
در یک بازی ۱۰ به ۱۰ یک نفر هر ۱۰ نفر رو بزنه ace کرده
👈 ( ورق بازی ) تک خال، آس
to play your ace/a trump
گذاشتن رو به بالا تک خال
👈 ( در بازی های با توپ و راکت ) یک امتیاز ( که اگر حریف توپ را نزند نصیب سرو زننده می شود ) ، سرو برنده
She served out the match with her fifth ace
بیست شدن، بالاترین نمره را گرفتن
I'm sure you will ace your exam.
informal ) ace it )
To achieve total success at something, or to complete something to the best of one's ability.
اسم یک گروه کیپاپ
مخفف : adventure calling emotion
کاری را بدون اشتباه و به نحو احسن انجام دادن
نام آنزیمیست که یک نوع آنژیوتانسین ( نوعی پروتئین گلوبین که ازکبدترشح می شود. ) یه نوع دیگرآن تبدیل میکند.
بهترین کار ممکن را در امتحان، شغل و . . . . انجام دادن ( Informal )
ماهر، چیره دست، خبره، کاربلد، استادکار
( عامیانه آمریکایی )
گرفتن نمره A در آزمون
I aced that exam
در بازی تنیس سرویسی است که مستقیما به امتیاز تبدیل شود.
عملکرد عالی داشتن ، ترکوندن
پاس شدن ، قبول شدن ، برنده شدن
والیبال ) آس در والیبال به "امتیازی" گفته میشود که توسط سرویس زن بدست می آید!
یعنی موقعی که سرویس زن توپ را سرویس میزند آن توپ بدون اینکه به دست بازیکنان حریف برخورد کند وارد زمین آنها شود یا اینکه بازیکنان حریف نتوانند آن توپ سرویس را جمع کنند و آن توپ تبدیل به امتیاز شود!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس