اسم ( noun )
عبارات: ace in the hole
عبارات: ace in the hole
• (1) تعریف: a playing card or die face that bears only one spot.
• مشابه: trump
• مشابه: trump
- My ace beats your queen.
[ترجمه حاج امام] قهرمان من، ملکۀ تو رو شکست میده|
[ترجمه حاجی] ستارۀ من، ملکۀ تو رو شکست میده|
[ترجمه یه بابایی] قهرمان من، بیا اینو بخور|
[ترجمه آیدین] آس من از بی بی تو بالاتره|
[ترجمه ماهیجات ماهی] آس من ملکه شما را میکشد|
[ترجمه گوگل] آس من ملکه شما را می زند[ترجمه ترگمان] ایس من، ملکه تو رو شکست میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a person who is highly skilled in a particular field; expert.
• مترادف: expert, maestro, master, master hand, maven, pro, professional, standout, star, virtuoso, whiz
• متضاد: amateur
• مشابه: authority, black belt, champion, connoisseur, genius, mastermind, number one, old hand, past master, prodigy, shark, talent, veteran, wizard
• مترادف: expert, maestro, master, master hand, maven, pro, professional, standout, star, virtuoso, whiz
• متضاد: amateur
• مشابه: authority, black belt, champion, connoisseur, genius, mastermind, number one, old hand, past master, prodigy, shark, talent, veteran, wizard
- She's an ace at tennis.
[ترجمه شقایق اعظمی] اون توی تنیس حرف نداره. /اون توی تنیس بهترینه.|
[ترجمه ...] فکر کنم اصطلاح هست با این مفهوم که اون در تنیس خبره ( شکست ناپذیر ) هست.|
[ترجمه گوگل] او یک تک خال در تنیس است[ترجمه ترگمان] اون یه آس تو تنیس هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in tennis, a winning serve that is out of the opponent's reach.
• مشابه: winner
• مشابه: winner
- He served another ace to win the game.
[ترجمه Mz] او یک آس دیگر نشان داد تا بازی را ببرد.|
[ترجمه گوگل] او برای پیروزی در این بازی به یک آس دیگر سرویس داد[ترجمه ترگمان] او یک آس پیک دیگر بازی کرد تا برنده مسابقه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a pilot who has downed a specified number of military aircraft.
- Their side lost one of its aces in the dogfight that ensued.
[ترجمه حاجی] طرف آنها یکی از قهرمانان خود را در نتیجه مبارزه ای که روی داد از دست داد.|
[ترجمه گوگل] تیم آنها یکی از تک های خود را در مبارزه سگی از دست داد[ترجمه ترگمان] پهلو آن ها یکی از aces را در the که در پی آن بود از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: aces, acing, aced
حالات: aces, acing, aced
• (1) تعریف: to outdo or gain an advantage over (often fol. by "out").
• مترادف: beat, excel, outdo, outmatch, overtop, surpass, trump
• مشابه: best, defeat, exceed, one-up, outclass, outsmart, overcome, rout, upstage
• مترادف: beat, excel, outdo, outmatch, overtop, surpass, trump
• مشابه: best, defeat, exceed, one-up, outclass, outsmart, overcome, rout, upstage
- I aced him out for the promotion.
[ترجمه گوگل] من او را برای ترفیع دعوت کردم
[ترجمه ترگمان] من اونو برای ترفیع درجه گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من اونو برای ترفیع درجه گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to get a grade of A on or in.
• مشابه: excel in, score on
• مشابه: excel in, score on
- He aced his history course.
[ترجمه به عنم] او واس منو خوروه|
[ترجمه شقایق اعظمی] اون توی امتحان تاریخ نمره ی بالایی گرفت. /امتحان تاریخش رو با موفقیت پشت سر گذاشت.|
[ترجمه گوگل] او دوره تاریخ خود را پشت سر گذاشت[ترجمه ترگمان] مسیرش رو طی کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: excellent; outstanding.
• مترادف: accomplished, adept, classic, excellent, exceptional, expert, fine, first-class, first-rate, matchless, nonpareil, outstanding, standout, sterling, superior, superlative, tiptop, top, topnotch
• متضاد: mediocre
• مشابه: admirable, capital, choice, masterful, notable, perfect, pro, proficient, select, skillful, supreme
• مترادف: accomplished, adept, classic, excellent, exceptional, expert, fine, first-class, first-rate, matchless, nonpareil, outstanding, standout, sterling, superior, superlative, tiptop, top, topnotch
• متضاد: mediocre
• مشابه: admirable, capital, choice, masterful, notable, perfect, pro, proficient, select, skillful, supreme
- He's an ace mechanic, and I trust his opinion.
[ترجمه خب به عنم] او یک خانم زیبا خشن که برای من میزنه|
[ترجمه شقایق اعظمی] اون مکانیک درجه یکیه و من نظرش رو قبول دارم.|
[ترجمه گوگل] او یک مکانیک آس است و من به نظر او اعتماد دارم[ترجمه ترگمان] اون یه ace، و من به عقیده او اعتماد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید