accusingly


بطریق اتهام

جمله های نمونه

1. She glared at him accusingly.
[ترجمه گوگل]با نگاهی تهمت آمیز به او خیره شد
[ترجمه ترگمان]با نگاهی متهم کننده به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Has this dog been fed today?" she asked accusingly.
[ترجمه گوگل]"آیا امروز به این سگ غذا داده شده است؟" او با اتهامی پرسید
[ترجمه ترگمان]\" آیا این سگ امروز تغذیه شده است؟ او با لحن سرزنش آمیزی پرسید: \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "Where have you been?" he asked Blake accusingly.
[ترجمه گوگل]"کجا بودی؟" او با اتهامی از بلیک پرسید
[ترجمه ترگمان]\"تو کجا بودی؟\" (بلیک)با حالتی accusingly از (بلیک)پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'You're early!' she threw at him accusingly.
[ترجمه گوگل]'زود امدی!' او با اتهام به او پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]زود اومدی! متهم با متهم کننده او را پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He glanced at Juliet accusingly and she looked suitably abashed.
[ترجمه گوگل]نگاهی سرزنش آمیز به ژولیت انداخت و او به اندازه کافی شرمنده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]نگاهی متهم کننده به جولیت انداخت و به نظر کمی خجالت زده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 'Edward!' she said accusingly.
[ترجمه گوگل]ادوارد! او با اتهامی گفت
[ترجمه ترگمان]ادوارد! متهم با لحنی سرزنش آمیز گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His head turned accusingly towards the kitchen as he realised where the superintendent had gleaned the information.
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شد که سرپرست این اطلاعات را از کجا جمع آوری کرده است، سرش به سمت آشپزخانه چرخید
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شد که مدیر اطلاعات را جمع آوری کرده، سرش را به طرف آشپزخانه چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cindy: ( accusingly ) I am not the one who has problem, remember?
[ترجمه گوگل]سیندی: (متهم) من کسی نیستم که مشکل دارم، یادته؟
[ترجمه ترگمان]سیندی: (با متهم کردن)من کسی نیستم که مشکل دارد، به یاد داشته باشید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His eyes were wide open, staring unblinkingly, accusingly at Magicka.
[ترجمه گوگل]چشمانش کاملاً باز بود و بدون پلک زدن و با اتهامی به مجیککا خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش کاملا باز بود و بدون پلک زدن به Magicka خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For a moment she looked accusingly at his abundant hair, his olive skin, his blameless eyes.
[ترجمه گوگل]برای لحظه‌ای به موهای فراوان، پوست زیتونی و چشمان بی‌عیبش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای به موهای انبوه خود، پوست زیتونی و چشمان blameless نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She look at him accusingly.
[ترجمه گوگل]با نگاهی متهم کننده به او نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]با نگاهی متهم کننده به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He looked at her accusingly.
[ترجمه گوگل]با نگاهی سرزنش آمیز به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با نگاهی متهم کننده به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The meeting ended with all his parishioners glaring up at him accusingly.
[ترجمه گوگل]جلسه در حالی به پایان رسید که تمام اعضای محله اش با نگاهی تهمت آمیز به او خیره شدند
[ترجمه ترگمان]این جلسه با تمام اعضای خانواده اش به شدت به او خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Holding his bundle of papers with both hands, he stared at Langford accusingly, lower lip pushed out.
[ترجمه گوگل]بسته کاغذهایش را با دو دست گرفته بود و با لب پایین بیرون زده به لنگفورد توهین آمیز خیره شد
[ترجمه ترگمان]مارتین در حالی که با هر دو دستش کاغذها را نگه داشته بود، به دوز و کلک خیره شده بود و لب پایینش را فشار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an accusing manner, in a reproachful manner

پیشنهاد کاربران

به قصدِ تهمت، به تهمت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : accuse
اسم ( noun ) : accusation / accuser
صفت ( adjective ) : accusing / accusatory
قید ( adverb ) : accusingly
به صورت متهم کننده
ملامت گرانه
متهمانه
اتهام آمیز
به صورت متهم کننده
به لحن اتهام کردن

بپرس