accusatory

/əˈkjuːzəˌtɔːri//əˈkjuːzətəri/

معنی: اتهامی
معانی دیگر: اتهام آور، متهم کننده، تهمت آمیز، ادعایی، مفعولی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: being or containing an accusation.

- The question was accusatory and the reply to it was defensive.
[ترجمه گوگل] سوال اتهامی و پاسخ به آن دفاعی بود
[ترجمه ترگمان] این سوال accusatory بود و پاسخی که به آن پاسخ می داد تدافعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She tried to sound calm and neutral, but her tone was accusatory.
[ترجمه گوگل] سعی کرد آرام و خنثی به نظر برسد، اما لحنش اتهامی بود
[ترجمه ترگمان] سعی کرد آرام و خنثی به نظر برسد، اما صدایش اتهام آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his accusatory statements
اظهارات اتهام آمیز او

2. He pointed an accusatory finger in her direction.
[ترجمه گوگل]انگشت اتهامی را به سمت او گرفت
[ترجمه ترگمان]انگشت اشاره اش را به سمت او گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She gave me an accusatory look.
[ترجمه گوگل]نگاهی متهم کننده به من انداخت
[ترجمه ترگمان]او an به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When he spoke his tone was accusatory.
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت می کرد لحنش اتهامی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به صحبت کرد، اتهام آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was not an accusatory or unforgiving piece of writing and it was in fact rather moderate and conciliatory in its tone.
[ترجمه گوگل]این نوشته‌ای متهم‌کننده یا نابخشودنی نبود و در واقع لحن نسبتاً معتدل و آشتی‌جویانه‌ای داشت
[ترجمه ترگمان]این یک تکه ادبی یا unforgiving نبود و در حقیقت لحن آن نسبتا ملایم و آشتی جویانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a voice - accusatory, though unclear - a jumble of words inducing a strong feeling of guilt.
[ترجمه گوگل]صدایی - متهم کننده، گرچه نامشخص - تلفیقی از کلمات وجود داشت که احساس گناه شدیدی را القا می کرد
[ترجمه ترگمان]یک صدا وجود داشت - accusatory، هر چند واضح بود - a از کلمات احساس گناه شدیدی به او القا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We could see many accusatory TV programms and read dozens of books and articles about it.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانستیم بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی متهم‌کننده را ببینیم و ده‌ها کتاب و مقاله در مورد آن بخوانیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم بسیاری از programms TV accusatory را ببینیم و ده ها کتاب و مقاله در مورد آن بخوانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't be angry or accusatory with Laura.
[ترجمه گوگل]با لورا عصبانی یا متهم نشوید
[ترجمه ترگمان]عصبانی نباش و با لورا قاطی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Without sounding accusatory or argumentative, let your employer know about the successes you’ve had since you’ve been at your current position.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه به نظر اتهامی یا بحث برانگیز به نظر بیایید، به کارفرمای خود در مورد موفقیت هایی که از زمانی که در موقعیت فعلی خود بوده اید آگاه کنید
[ترجمه ترگمان]بدون در نظر گرفتن اتهامی و یا مشاجره، اجازه دهید کارفرما درباره موفقیت هایی که از زمانی که در موقعیت فعلی خود بوده اید، بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's a difficult companion, prone to accusatory comments and dark moods, and it changes you, leaving you both tougher and more tender.
[ترجمه گوگل]این یک همراه دشوار است، مستعد اظهار نظرهای متهم کننده و خلق و خوی تاریک است، و شما را تغییر می دهد و شما را سخت تر و مهربان تر می کند
[ترجمه ترگمان]این یک همراه دشوار است که در برابر نظرات accusatory و حالات روحی تیره قرار دارد و شما را تغییر می دهد و شما را قوی تر و more می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the words entered Tess with accusatory horror.
[ترجمه گوگل]اما کلمات با وحشت متهم کننده وارد تس شدند
[ترجمه ترگمان]اما این کلمات به گوش تس خطور کرد که او را به وحشت انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stories are not angry, accusatory, or even ideological. It’s worse: they are condescendingly elegiac.
[ترجمه گوگل]داستان ها خشمگینانه، اتهامی و حتی ایدئولوژیک نیستند بدتر از این است: آنها به طرزی تحقیرآمیز مرثیه خوان هستند
[ترجمه ترگمان]این داستان ها از نظر اتهامی، اتهامی، یا حتی ایدئولوژیک نیستند این از این هم بدتر است: آن ها condescendingly را به کار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are almost always accusatory, as in, “you never empty the dishwasher” or “you always forget my birthday”.
[ترجمه گوگل]آنها تقریباً همیشه متهم هستند، مانند "شما هرگز ماشین ظرفشویی را خالی نمی کنید" یا "همیشه تولد من را فراموش می کنید"
[ترجمه ترگمان]آن ها تقریبا همیشه accusatory هستند، مثل \"شما هرگز\" ماشین ظرفشویی را خالی نکنید \"یا\" همیشه جشن تولد من را فراموش کرده اید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By dropping Neon Bible's accusatory standpoint, The Suburbs delivers a life-affirming message similar to Funeral's: We're all in this together.
[ترجمه گوگل]حومه‌ها با کنار گذاشتن موضع اتهام‌آمیز Neon Bible، پیامی شبیه به Funeral ارائه می‌کند: ما همه در این کار با هم هستیم
[ترجمه ترگمان]با انداختن نقطه نظر accusatory در کتاب مقدس Neon، The یک پیام با تاکید مشابه به s Funeral را ارایه می دهد: همه ما با هم در این مورد هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So I fretted and sweated as they stalked in and stared around with that disapproving, accusatory look of all cops everywhere.
[ترجمه گوگل]از این رو، وقتی آنها به داخل تعقیب می‌کردند، عرق می‌ریختم و با آن نگاه ناپسند و متهم‌آمیز همه پلیس‌ها در همه جا به اطراف خیره می‌شدم
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حالی که با حالتی حاکی از نارضایتی به اطراف نگاه می کردم، عرق ریختم و به اطراف خیره شدم و به همه پلیس های جا نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتهامی (صفت)
accusative, accusatory

انگلیسی به انگلیسی

• expressing accusation, accusing, tending to blame
an accusatory remark or tone of voice suggests blame or criticism.

پیشنهاد کاربران

تهمت آمیز، اتهام آمیز، متهم کننده
ملامت بار، سرزنش آمیز
اتهامی