accusative

/əˈkjuːzətɪv//əˈkjuːzətɪv/

معنی: اتهامی، حالت مفعولی، رایی
معانی دیگر: (دستور زبان) حالت مفعولی، مفعول، مفعول مستقیم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: denoting, relating to, or in a grammatical case that usu. marks direct objects of verbs or objects of prepositions; objective.
مشابه: objective

- In Russian, the word "book" in the sentence "I bought a book" would be in the accusative form since it is the direct object of "bought."
[ترجمه گوگل] در روسی، کلمه "کتاب" در جمله "من یک کتاب خریدم" به شکل اتهامی است زیرا مفعول مستقیم "خرید" است
[ترجمه ترگمان] به زبان روسی کلمه \"کتاب\" در جمله \"من یک کتاب خریدم\" در فرم accusative بود چون آن شی مستقیم \"خریداری شده\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: accusatory.
اسم ( noun )
مشتقات: accusatival (adj.), accusatively (adv.)
• : تعریف: the accusative case, or a word marked by this case.
مشابه: objective

جمله های نمونه

1. the accusative case
حالت مفعولی،حالت رایی

2. The accusative forms of the pronouns 'I', 'he', 'she' and 'we' are 'me', 'her', 'him' and 'us'.
[ترجمه گوگل]شکل های اتهامی ضمایر «من»، «او»، «او» و «ما» عبارتند از «من»، «او»، «او» و «ما»
[ترجمه ترگمان]من و او، او، او، ما، او، او، او، من و او هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The accusative forms of the pronouns 'I', 'we' and 'she' are 'me', 'us' and 'her'.
[ترجمه گوگل]شکل های اتهامی ضمایر «من»، «ما» و «او» عبارتند از «من»، «ما» و «او»
[ترجمه ترگمان]من و او، ما، او، ما، او، من و او هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I. Types of narrow - sense accusative subject sentence in newspaper news lead.
[ترجمه گوگل]ط انواع جمله مضارع مضارع در اخبار روزنامه
[ترجمه ترگمان]I - انواع جملات محدود به معنای محدود کننده در اخبار روزنامه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most transitive verbs govern the accusative case in German.
[ترجمه گوگل]بیشتر افعال متعدی روی حالت اتهامی در آلمانی حاکم است
[ترجمه ترگمان]لازم است که تازه ترین افعال، حالت accusative را در زبان آلمانی اداره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Accusative — Mein en gut en Freund, my good friend.
[ترجمه گوگل]اتهامی - Mein en gut en Freund، دوست خوب من
[ترجمه ترگمان] - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The default case in English is accusative.
[ترجمه گوگل]حالت پیش‌فرض در زبان انگلیسی ضرب‌الاجل است
[ترجمه ترگمان]حالت پیش فرض در زبان انگلیسی accusative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The distinctions of nominative and accusative in nouns are realized by word order, with the one before the verb as the nominative and the one after it as the accusative.
[ترجمه گوگل]تمایز اسم و مفعول در اسم ها به ترتیب کلمه مشخص می شود که قبل از فعل اسمی و بعد از آن مضارع است
[ترجمه ترگمان]تمایزات of و accusative در اسم ها به ترتیب کلمه، با یک قبل از فعل به عنوان the و دیگری بعد از آن به عنوان the تشخیص داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the sentence, 'I saw him today', the word 'him' is in the accusative.
[ترجمه گوگل]در جمله «امروز او را دیدم» کلمه «او» در مضارع است
[ترجمه ترگمان]در این جمله، امروز او را دیدم، کلمه او در حالت رایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He object of the verb with that word in front of the body followed by accusative particle.
[ترجمه گوگل]او مفعول از فعل با آن کلمه در مقابل بدن و به دنبال ذره اتهام
[ترجمه ترگمان]او فعل را با آن کلمه در مقابل بدن دنبال می کند که ذره ذره دنبال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the predicate verb is a multivalent verb, two other types will be produced: accusative subject and reason subject.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فعل محمول یک فعل چند ظرفیتی باشد، دو نوع دیگر تولید می‌شود: فاعل متهم و فاعل دلیل
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فعل predicate فعل multivalent است، دو نوع دیگر تولید می شوند: سوژه و موضوع منطقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The characteristics of this teaching method is easy to teach and easy to learn, and more accusative .
[ترجمه گوگل]ویژگی های این روش تدریس آسان برای آموزش و یادگیری آسان و اتهامی تر است
[ترجمه ترگمان]استفاده از این روش تدریس آسان است و یادگیری آسان و آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This body should be completed in the end after the word nominative or accusative particle depends on the particle after the verb is transitive or automatic words.
[ترجمه گوگل]این بدنه باید در آخر بعد از کلمه اسمی یا مضاربه وابسته به ذره بعد از فعل کلمات متعدی یا خودکار تکمیل شود
[ترجمه ترگمان]این جسم باید در پایان بعد از کلمه nominative و یا ذره accusative به ذره بعد از فعل باشد، پس از فعل، متعدی و یا خودکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Words do not automatically follow the object, that word in front of the back of the body can not be with accusative particle, in addition to only fill in the nominative particle.
[ترجمه گوگل]کلمات به طور خودکار از مفعول پیروی نمی کنند، آن کلمه در جلوی بدنه نمی تواند با ذره اتهامی باشد، علاوه بر این فقط ذره اسمی را پر می کند
[ترجمه ترگمان]کلمات به طور خودکار هدف را دنبال نمی کنند، این کلمه در مقابل بدن نمی تواند با ذره accusative باشد علاوه بر این که تنها ذره nominative را پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتهامی (صفت)
accusative, accusatory

حالت مفعولی (صفت)
accusative, dative, objective

رایی (صفت)
accusative

انگلیسی به انگلیسی

• case which marks the direct object of a verb (grammar)
of the case which marks the direct object of a verb (grammar)
in some languages, for example latin, the accusative case is a form of a noun that is used when that noun is the object of a verb or certain prepositions. adjective here but can be used as a singular noun. e.g. it's in the accusative.

پیشنهاد کاربران

در حالت اسم:
حالتِ مفعولی، حالتِ رایی
در حالت صفت:
مفعولی، رایی
حالَتِ مَفعولِ بی واسطه: [دستورِ زبان] فرایندِ کنشپذیرِ بیمیانجی، فرایندِ رایی
در دستور زبان ( مفعول مستقیم یا بی واسطه )

بپرس