accusal

/əˈkjuːzəl//əˈkjuːzəl/

معنی: تهمت، افترا
معانی دیگر: رجوع شود به: accusation

جمله های نمونه

1. In order to make the prescript of this accusal more strict, we should make necessary modifications of it.
[ترجمه گوگل]برای اینکه دستور این اتهام را سخت‌تر کنیم، باید اصلاحات لازم را در آن انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]برای اینکه prescript این accusal را سخت تر کنیم، باید اصلاحات لازم را انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The accusal is "harm the security of body politic".
[ترجمه گوگل]اتهام "ضرر به امنیت بدنه سیاست" است
[ترجمه ترگمان]The \"به امنیت سیاسی آسیب می رساند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The problem of the c(?)urt' s changing the accusal of prosecution is essentially how to understand the character of justice and the relationship of criminal prosecution and criminal justice.
[ترجمه گوگل]مشکل تغییر اتهام تعقیب کیفری توسط ج(؟) اساساً چگونگی درک ماهیت عدالت و رابطه تعقیب کیفری و عدالت کیفری است
[ترجمه ترگمان]مشکل c (؟ تغییر شیوه پی گرد قانونی، اساسا چگونگی درک شخصیت عدالت و رابطه بین تعقیب کیفری و عدالت کیفری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The establishment of this accusal is a breakthrough of the legal protection of business secrets in China.
[ترجمه گوگل]ایجاد این اتهام پیشرفتی در حمایت قانونی از اسرار تجاری در چین است
[ترجمه ترگمان]تاسیس این accusal نقطه عطفی در حفاظت قانونی از اسرار تجاری در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Relative chapters in specific provision of criminal law provide the concrete accusal, facts about a crime and lawful penalty for all kinds concrete unit crimes.
[ترجمه گوگل]فصول نسبی در مقررات خاص حقوق جزا، اتهامات عینی، حقایق مربوط به جرم و مجازات قانونی برای انواع جرایم واحد ملموس را ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]فصل های نسبی در مقررات خاص قانون جزایی the عینی، حقایق مربوط به جرم و مجازات قانونی برای همه انواع جنایات واحد عینی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The anglo-american law system restricts the rights of court by regulating the kind and range of accusal. The pattern of restriction is restricted by entity.
[ترجمه گوگل]نظام حقوقی انگلیسی-آمریکایی با تنظیم نوع و دامنه اتهام، حقوق دادگاه را محدود می کند الگوی محدودیت توسط نهاد محدود شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم قانون anglo - آمریکایی حقوق دادگاه را با تنظیم نوع و گستره of محدود می کند الگوی محدودیت به وسیله نهاد محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. UN Anti-corruption Convention has prescribed in details the issues of accusal system, constitutive requirements, special investigation and taint witness.
[ترجمه گوگل]کنوانسیون مبارزه با فساد سازمان ملل متحد مسائل مربوط به نظام اتهامی، الزامات تشکیلاتی، تحقیقات ویژه و شاهد آلوده را به تفصیل مقرر کرده است
[ترجمه ترگمان]کنوانسیون مبارزه با فساد سازمان ملل در جزئیات مسائل مربوط به نظام accusal، الزامات بنیادی، تحقیقات ویژه و شهادت شاهدان، تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Besides, according to the principle of criminal procedure conformation, it is necessary to restrict the rights of changing accusal of courts.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، با توجه به اصل انطباق آیین دادرسی کیفری، محدودیت حقوق تغییر اتهام دادگاه ها ضروری است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، براساس اصول ترکیب آئین دادرسی کیفری، لازم است که حقوق تغییر ناپذیری دادگاه ها را محدود کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the long period of years, people put more and more accusation the accusal on Li Hongbin, exaggerating his historical responsibility.
[ترجمه گوگل]در طول سالیان متمادی، مردم بیشتر و بیشتر اتهاماتی را به لی هونگ بین وارد کردند و مسئولیت تاریخی او را اغراق آمیز کردند
[ترجمه ترگمان]در مدت طولانی، مردم بیشتر و بیشتر به accusal در لی Hongbin تهمت می زنند و مسئولیت تاریخی خود را اغراق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This article introduces the art. 306 of the criminal law at first, then explain the origin of the legislation and the determination of the accusal of it.
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی این هنر می پردازد در ابتدا ماده 306 قانون جزا، سپس منشأ تشریع و تعیین اتهام آن را توضیح دهید
[ترجمه ترگمان]این مقاله هنر را معرفی می کند ۳۰۶ قانون جزایی در ابتدا، منشا قانون و تعیین سرنوشت آن را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تهمت (اسم)
abuse, libel, accusation, scandal, defamation, accusal, delation, slur, smear word

افترا (اسم)
libel, defamation, accusal, detraction, obloquy, mud

انگلیسی به انگلیسی

• accusation, blame

پیشنهاد کاربران

بپرس