accusable


قابل اتهام متهم

جمله های نمونه

1. His action is accusable in many respects.
[ترجمه گوگل]اقدام او از بسیاری جهات قابل اتهام است
[ترجمه ترگمان]عمل او در بسیاری از جنبه ها بسیار جالب توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The agent accommodated afterwards accepting been begin accusable of bribery.
[ترجمه گوگل]عاملی که پس از پذیرش مستقر شد، متهم به رشوه خواری شد
[ترجمه ترگمان]نماینده پس از آن موافقت خود را با رشوه دادن آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Result:Based on the scientific and grounded analysis, the expert group developed the strategies at each stages when the accusable cases possibly happened.
[ترجمه گوگل]نتیجه: گروه خبره بر اساس تحلیل های علمی و مستدل، راهبردهایی را در هر مرحله ای که احتمال وقوع موارد اتهامی وجود داشت، تدوین کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: براساس آنالیز علمی و پایه، گروه متخصص استراتژی ها را در هر مرحله زمانی ایجاد کرد که موارد accusable ممکن است رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective:The aim of the study was to explore the causes of the accusable cases in the nursing area and develop the measures as so to reduce even prevent their occurrence.
[ترجمه گوگل]هدف: هدف از این مطالعه بررسی علل ایجاد موارد اتهامی در حوزه پرستاری و تدوین اقداماتی برای کاهش حتی پیشگیری از وقوع آنها بود
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه بررسی علل موارد accusable در منطقه پرستاری بوده و اقداماتی را برای کاهش حتی پیش گیری از وقوع آن ها انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The housing conduct of public security body belongs to the administrative assistant conduct to provide help for the civil section, and accusable administrative conduct as well.
[ترجمه گوگل]رفتار مسکن سازمان امنیت عمومی متعلق به معاونت اداری برای کمک به بخش مدنی و همچنین رفتار اداری قابل اتهام است
[ترجمه ترگمان]رفتار مسکن بخش امنیت عمومی متعلق به رفتار دستیار اجرایی است که به ارائه کمک به بخش مدنی و رفتار اجرایی accusable نیز می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being accused or charged, blamable

پیشنهاد کاربران

بپرس