اسم ( noun )
حالات: accuracies
حالات: accuracies
• : تعریف: the condition or quality of being accurate.
• مترادف: correctness, definiteness, exactitude, exactness, fidelity, precision, thoroughness, truthfulness, verity
• متضاد: inaccuracy
• مشابه: authenticity, conformity, faithfulness, validity
• مترادف: correctness, definiteness, exactitude, exactness, fidelity, precision, thoroughness, truthfulness, verity
• متضاد: inaccuracy
• مشابه: authenticity, conformity, faithfulness, validity
- Annie Oakley was a Western show performer renowned for her accuracy in shooting a gun.
[ترجمه گوگل] آنی اوکلی یک مجری نمایشی وسترن بود که به خاطر دقتش در شلیک با اسلحه شهرت داشت
[ترجمه ترگمان] انی Oakley یک بازیگر نمایشی غربی بود که به خاطر دقت خود در عکاسی از تفنگ شهرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] انی Oakley یک بازیگر نمایشی غربی بود که به خاطر دقت خود در عکاسی از تفنگ شهرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Accuracy is important when recording information.
[ترجمه گوگل] دقت در هنگام ثبت اطلاعات مهم است
[ترجمه ترگمان] دقت در هنگام ثبت اطلاعات مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دقت در هنگام ثبت اطلاعات مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He can type, but his accuracy needs improvement.
[ترجمه گوگل] او می تواند تایپ کند، اما دقت او نیاز به بهبود دارد
[ترجمه ترگمان] او می تواند تایپ کند، اما دقت او نیازمند بهبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او می تواند تایپ کند، اما دقت او نیازمند بهبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید