1. accrual basis
بر مبنای تعهدی (یا تعلق پذیری)
2. accrual of interest
انباشته شدن بهره(ی پول)
3. This concept, called the accrual concept or matching principle, forms the basis for the measurement of accounting income.
[ترجمه گوگل]این مفهوم که مفهوم تعهدی یا اصل تطبیق نامیده می شود، مبنای اندازه گیری درآمد حسابداری را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]این مفهوم که مفهوم تعهدی یا اصول تطبیق نامیده می شود اساس اندازه گیری درآمد حسابداری را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Discuss the reasons why accrual accounting methods are not appropriate to future decision making.
[ترجمه گوگل]درباره دلایلی که چرا روش های حسابداری تعهدی برای تصمیم گیری های آتی مناسب نیستند بحث کنید
[ترجمه ترگمان]توضیح دهید که چرا روش های حسابداری تعهدی برای تصمیم گیری در آینده مناسب نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Do not confuse limitations on the accrual of benefits with limitations on deductible contribution.
[ترجمه گوگل]محدودیتهای مربوط به انباشت منافع را با محدودیتهای مربوط به سهم کسر اشتباه نکنید
[ترجمه ترگمان]محدودیت هایی را در مورد اقلام تعهدی مزایا با محدودیت های مشمول کسر مالیات اشتباه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The first aspect of the accrual concept states that revenue earned does not necessarily correspond to the receipt of cash.
[ترجمه گوگل]جنبه اول مفهوم تعهدی بیان می کند که درآمد به دست آمده لزوماً با دریافت وجه نقد مطابقت ندارد
[ترجمه ترگمان]اولین جنبه از مفهوم تعهدی اشاره می کند که درآمد به دست آمده لزوما با دریافت وجه نقد همخوانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Among them 6% what the accrual of network game holds annual gross earnings.
[ترجمه گوگل]در میان آنها، 6 درصد از میزان تعهدی بازی شبکه، درآمد ناخالص سالانه را دارد
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها ۶ % چیزی است که اقلام تعهدی سود ناخالص سالانه را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Adjusting entries are based upon the concepts of accrual accounting.
[ترجمه گوگل]ورودی های تعدیل بر اساس مفاهیم حسابداری تعهدی است
[ترجمه ترگمان]تنظیم ورودی ها براساس مفاهیم حسابداری تعهدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To arrange the proper accrual monthly.
[ترجمه گوگل]برای تنظیم ماهانه تعهدی مناسب
[ترجمه ترگمان]برای مرتب کردن عایدی ماهانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Expense accrual for monthly closing and book in correct accounting period.
[ترجمه گوگل]هزینه تعهدی برای بسته شدن ماهانه و رزرو در دوره حسابداری صحیح
[ترجمه ترگمان]هزینه ها تعهدی برای بستن ماهانه و کتاب در دوره حسابداری درست می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The accrual method of accounting is also known as accrual accounting or accrual basis accounting.
[ترجمه گوگل]روش حسابداری تعهدی به عنوان حسابداری تعهدی یا حسابداری مبتنی بر تعهدی نیز شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]روش تعهدی حسابرسی نیز به عنوان حسابداری تعهدی یا حسابداری تعهدی شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Accrual method of accounting is used widely and hence, we should be aware of its rules and principles.
[ترجمه گوگل]روش حسابداری تعهدی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد و از این رو باید از قوانین و اصول آن آگاه باشیم
[ترجمه ترگمان]روش Accrual حسابداری به طور گسترده استفاده می شود در نتیجه ما باید از قوانین و اصول آن آگاه باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In the Default fixed costs accrual box, click the accrual method that you want to apply to all new tasks in this project.
[ترجمه گوگل]در کادر تعهدی هزینه های ثابت پیش فرض، روی روش تعهدی که می خواهید برای تمام کارهای جدید در این پروژه اعمال شود، کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]در جعبه تعهدی هزینه ثابت پیش فرض، روی روش تعهدی کلیک کنید که می خواهید برای همه وظایف جدید در این پروژه اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To such a minute of accrual, my disinclination disinclination!
[ترجمه گوگل]به چنین دقیقه ای از تعهدی، بی میلی من بی میلی!
[ترجمه ترگمان]حتی یک دقیقه هم از این disinclination خوشم نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید