1. The financial administrative functions include budgeting, accounts payable, accounts receivable, general ledger, payroll and personnel.
[ترجمه گوگل]وظایف اداری مالی شامل بودجه بندی، حساب های پرداختنی، حساب های دریافتنی، دفتر کل، حقوق و دستمزد و پرسنل می باشد
[ترجمه ترگمان]عملکردهای اداری مالی شامل بودجه بندی، حساب های پرداختنی، حساب های دریافتنی، دفترکل، حقوق و پرسنل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. If discounts are offered but not taken, accounts payable have a very definite cost.
[ترجمه گوگل]اگر تخفیف ارائه شود اما از آن استفاده نشود، حساب های پرداختنی هزینه بسیار مشخصی دارند
[ترجمه ترگمان]اگر تخفیف پیشنهاد شود اما پرداخت نشود، حساب های قابل پرداخت دارای هزینه بسیار مشخصی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As a result the records were often distributed and accounts payable were collected in a haphazard manner.
[ترجمه گوگل]در نتیجه سوابق اغلب توزیع میشد و حسابهای پرداختنی به شیوهای تصادفی جمعآوری میشد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، اسناد اغلب توزیع شده و حساب های پرداختنی در یک روش تصادفی جمع آوری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An administrative support team handled such matters as payroll, accounts payable, purchasing, and employment sourcing.
[ترجمه گوگل]یک تیم پشتیبانی اداری اموری مانند حقوق و دستمزد، حسابهای پرداختنی، خرید و منابع شغلی را مدیریت میکرد
[ترجمه ترگمان]یک تیم پشتیبانی اجرایی از قبیل حقوق، حساب های قابل پرداخت، خرید، و منبع یابی کار به این موضوعات رسیدگی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Using a charge account creates an account payable.
[ترجمه گوگل]استفاده از حساب شارژ یک حساب پرداختنی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از حساب شارژ یک حساب قابل پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Account Payable: A liability that results from a purchase of goods or services on open account.
[ترجمه گوگل]حساب پرداختنی: بدهی ناشی از خرید کالا یا خدمات با حساب باز
[ترجمه ترگمان]Payable حساب: یک مسئولیت که از خرید کالا یا خدمات به حساب باز حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Control prepayment and Account Payable payment term.
[ترجمه گوگل]کنترل پیش پرداخت و مدت پرداخت حساب پرداختنی
[ترجمه ترگمان]کنترل پیش پرداخت و عبارت پرداخت Payable حساب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Be responsible for management of account payable and account receivable.
[ترجمه گوگل]مسئولیت مدیریت حساب های پرداختنی و دریافتنی را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]مسئول مدیریت حساب پرداختنی و حساب های دریافتنی خود باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Purchasing support: order processing and follow - up, account payable check - up and pay, quotation, supplier evaluation, etc.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی خرید: پردازش و پیگیری سفارش، بررسی - پرداخت و پرداخت حساب قابل پرداخت، نقل قول، ارزیابی تامین کننده و غیره
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی خرید: پردازش سفارش و پی گیری، حساب چک قابل پرداخت و پرداخت، نقل قول، ارزیابی عرضه کننده، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Using a charge account creates an account payable. Buying something such as a car on credit and issuing promissory note creates a liability called notes payable.
[ترجمه گوگل]استفاده از حساب شارژ یک حساب پرداختنی ایجاد می کند خرید نسیه خودرو و صدور سفته تعهدی به نام اوراق پرداختی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از حساب شارژ یک حساب قابل پرداخت است خرید چیزی از جمله یک اتومبیل در مورد اعتبار و صدور قبض بدهی، مسئولیت به نام یادداشت های قابل پرداخت را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For another, the whole portfolio is more risky. 17% of the account payable belongs to low-income families with only 12% in 198
[ترجمه گوگل]برای دیگری، کل پرتفوی ریسک بیشتری دارد 17 درصد از حساب پرداختنی متعلق به خانواده های کم درآمد است که تنها 12 درصد در سال 198 است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، کل پورتفولیو کار ریسک تر است ۱۷ % از حساب پرداختنی به خانواده های کم درآمد با تنها ۱۲ % در ۱۹۸ مورد تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Finance Department is looking for a trainee to assist the account payable accountant.
[ترجمه گوگل]اداره امور مالی به دنبال یک کارآموز جهت کمک به حسابدار پرداختنی می باشد
[ترجمه ترگمان]وزارت دارایی به دنبال یک کارآموز برای کمک به حساب حسابدار پرداختنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. So we could owe money, and the best example that's account payable .
[ترجمه گوگل]بنابراین ما میتوانیم بدهکار باشیم، و بهترین مثال آن حساب پرداختنی است
[ترجمه ترگمان]پس ما می توانیم به پول بدهکار و بهترین مثال قابل پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید