accordion

/əˈkɔːrdiən//əˈkɔːdiən/

معنی: اکوردئون
معانی دیگر: (مثل آکاردئون یا دم آهنگری) تا شونده، (مثل فانوس دوربین های عکاسی) جمع شونده، روی هم تا شونده، آکاردئون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a portable musical instrument having a keyboard and a pleated bellows that forces air through metal reeds to produce tones.

- I love French music played on the accordion.
[ترجمه abbas boazar] من عاشق موسیقی فرانسوی که در آکاردئون پخش میشود هستم
|
[ترجمه گوگل] من عاشق موسیقی فرانسوی نواخته شده روی آکاردئون هستم
[ترجمه ترگمان] من موسیقی فرانسه را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He plays accordion with a polka band.
[ترجمه گوگل] او با یک گروه پولکا آکاردئون می نوازد
[ترجمه ترگمان] اون با یه گروه رقص لهستانی بازی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: accordionist (n.)
• : تعریف: folded or pleated like the bellows of an accordion.

- An accordion file holder is convenient.
[ترجمه گوگل] نگهدارنده فایل آکاردئونی مناسب است
[ترجمه ترگمان] یک holder فایل accordion مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. accordion pleats
چین آکاردئونی دامن،پلیسه

2. He plays blues on the accordion.
[ترجمه گوگل]او در آکاردئون بلوز می نوازد
[ترجمه ترگمان] اون توی آکوردئون آهنگ می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The accordion music reminds me of my boyhood.
[ترجمه گوگل]موسیقی آکاردئون مرا به یاد دوران کودکی ام می اندازد
[ترجمه ترگمان]موسیقی آکوردئون به یاد دوران کودکی من می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The background music was provided by an accordion player.
[ترجمه گوگل]موسیقی پس زمینه توسط یک نوازنده آکاردئون تهیه شده است
[ترجمه ترگمان]موسیقی پس زمینه توسط یک نوازنده آکوردئون به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The accordion music in the film isn't very beautiful.
[ترجمه گوگل]موسیقی آکاردئون در فیلم خیلی زیبا نیست
[ترجمه ترگمان]آهنگ accordion در فیلم خیلی زیبا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've been playing the piano and the piano accordion for about 60 years.
[ترجمه گوگل]من حدود 60 سال است که پیانو و آکاردئون پیانو می نوازم
[ترجمه ترگمان]من در حدود ۶۰ سال داشتم پیانو می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Majella took up the fiddle, I got an accordion and Mary got a banjo.
[ترجمه گوگل]ماژلا کمانچه را گرفت، من آکاردئون گرفتم و مریم بانجو گرفت
[ترجمه ترگمان]Majella، fiddle را برداشت، یک آکوردئون به دست گرفتم و مری هم یک تار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From Arty's room came the sound of an accordion.
[ترجمه گوگل]از اتاق آرتی صدای آکاردئون می آمد
[ترجمه ترگمان]از اتاق آرتی صدای آکوردئون به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Except, of course, their love for the accordion.
[ترجمه گوگل]البته به جز عشق آنها به آکاردئون
[ترجمه ترگمان]البته، البته، عشق آن ها به آکوردئون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once a week or so accordion music sounds will make feet itch under a canopy of stars in the tiny village square.
[ترجمه گوگل]هفته‌ای یکبار صدای موسیقی آکاردئون باعث خارش پاها در زیر سایه‌بانی از ستاره‌ها در میدان کوچک دهکده می‌شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک هفته یا به این ترتیب نواختن آکوردئون به گوش می رسد باعث خارش در زیر چتر ستارگان در میدان کوچک دهکده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He still occasionally entertains his family with his accordion playing.
[ترجمه گوگل]او هنوز هم گاهی با نواختن آکاردئون خود خانواده اش را سرگرم می کند
[ترجمه ترگمان]او هنوز هم گاهی خانواده اش را با آکوردئون سرگرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new accordion made him feel like a professional musician for the first time.
[ترجمه گوگل]آکاردئون جدید برای اولین بار به او احساس یک نوازنده حرفه ای را داد
[ترجمه ترگمان]آکاردئون جدید باعث شد که او برای اولین بار احساس یک نوازنده حرفه ای را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She returned with an accordion file arranged by days of the month.
[ترجمه گوگل]او با یک فایل آکاردئونی که بر اساس روزهای ماه تنظیم شده بود، بازگشت
[ترجمه ترگمان]چند روز پیش با یک پرونده آکوردئون به خانه باز آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Noel Bridgeman's piano accordion takes over where Dooley Wilson's piano left off, and adds just the right ingredient.
[ترجمه گوگل]آکاردئون پیانوی نوئل بریجمن از جایی که پیانوی دولی ویلسون متوقف شد جای خود را می گیرد و فقط مواد لازم را به آن اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]accordion پیانو نوئل Bridgeman جایی است که دولی از پیانو استفاده می کند و فقط یک جز درست را اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

آکاردئون (اسم)
accordion, barrel organ, hand organ

انگلیسی به انگلیسی

• hand-held keyboard instrument; concertina
an accordion is a box-shaped musical instrument which is played by pressing keys or buttons on either side and moving the two sides together and apart.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم cord
📌 این ریشه، معادل "heart" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "heart" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 discordant: Not in harmony, lacking unity of heart
🔘 concordant: In harmony or agreement, hearts aligned
🔘 accord: Agreement or harmony, bringing hearts together
🔘 cordial: Warm and friendly, from the heart
🔘 accordance: In agreement, following the same heart
🔘 according: In agreement, consistent with the heart
🔘 accordingly: Acting in harmony, based on heart
🔘 accordion: Instrument creating music that touches the heart
🔘 concord: Harmony or agreement, uniting hearts
🔘 concordance: Agreement or harmony, a meeting of hearts
🔘 cordiality: Warmth and sincerity, straight from the heart
🔘 discord: Conflict or disharmony, hearts divided
🔘 record: To capture and preserve, holding it close to the heart

1. آکوردئون
2. چین دار، کرکره ای، چین چین؛ آکاردئونی ( صفت گونه )
accordion pleats in a skirt
پلیسۀ دامن
اکاردئن
accordion ( n ) ( əˈkɔrdiən )
accordion
ارگ کاردستی
noun - countable :
British English ) piano accordion )
ساز آکاردئون
به عنوان مثال :
From their room came the sound of an accordion
accordion
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/accordion
در حالت صفت: کرکره ای، چین چین، آکاردئونی
در حالت اسم: آکوردئون
ارگ
نوعی ساز دستی
ارگ زن
ارگ، ساز دستی
نوعی آلت موسیقی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس