اسم ( noun )
• (1) تعریف: agreement; compliance.
• مشابه: compliance, conformation, conformity, cooperation
• مشابه: compliance, conformation, conformity, cooperation
- They claim they acted in accordance with project guidelines.
[ترجمه گوگل] آنها ادعا می کنند که طبق دستورالعمل های پروژه عمل کرده اند
[ترجمه ترگمان] آن ها ادعا می کنند که مطابق با دستورالعمل های پروژه عمل کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها ادعا می کنند که مطابق با دستورالعمل های پروژه عمل کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the act of according or bestowing.
- accordance of the privileges of rank
[ترجمه گوگل] مطابق با امتیازات رتبه
[ترجمه ترگمان] با توجه به امتیازات طبقاتی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با توجه به امتیازات طبقاتی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید