accompanist

/əˈkəmpənəst//əˈkʌmpənɪst/

معنی: همراهی کننده، ساز یا اواز همراهی کننده
معانی دیگر: (موسیقی) کسی که با نواختن ساز موسیقی (به ویژه پیانو) نوازنده یا خواننده را همراهی می کند، همنواز، هم نوازگر (accompanyist هم می نویسند)، همراهی کننده با اواز یا سازی چون پیانو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who provides a musical accompaniment, esp. on a piano.

جمله های نمونه

1. The singer's accompanist on the piano was Charles Harman.
[ترجمه گوگل]همنواز این خواننده در پیانو چارلز هارمن بود
[ترجمه ترگمان]آواز خوانندگان روی پیانو چارلز هارمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Just my accompanist, Denis King, and me.
[ترجمه گوگل]فقط همراه من، دنیس کینگ، و من
[ترجمه ترگمان]فقط accompanist، دنیس کینگ و من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The accompanist picked up the idea and elaborated it.
[ترجمه گوگل]همنواز این ایده را برداشت و آن را شرح داد
[ترجمه ترگمان]The ایده را برداشت و آن را به تفصیل شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then with a nod to his accompanist, Julian began to play a complex opus by the English composer Sir Edward Elgar.
[ترجمه گوگل]سپس با تکان دادن سر به همراه خود، جولیان شروع به نواختن یک اثر پیچیده از آهنگساز انگلیسی سر ادوارد الگار کرد
[ترجمه ترگمان]سپس با اشاره ای به accompanist او شروع به نواختن یک کار پیچیده کرد که توسط نویسنده انگلیسی، سر ادوارد اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So that the piano accompanist to the "thinking" and "transportation" fully taken into account two levels of meaning of works of musical expression.
[ترجمه گوگل]به طوری که همراه پیانو به "تفکر" و "حمل و نقل" به طور کامل دو سطح از معنای آثار بیان موسیقی را در نظر گرفته است
[ترجمه ترگمان]بنابراین پیانو زدن به \"تفکر\" و \"حمل و نقل\" به طور کامل دو سطح از معنای آثار موسیقی را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was a great accompanist as well as soloist and that isn't always the case.
[ترجمه گوگل]او یک نوازنده عالی و همچنین سولیست بود و همیشه اینطور نیست
[ترجمه ترگمان]She خیلی خوب was و همیشه هم این طور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Choir Director and Piano Accompanist are experienced volunteer musicians and lead this enthusiastic Christian fellowship to perform outstanding and inspiring music.
[ترجمه گوگل]مدیر گروه کر و نوازنده پیانو، نوازندگان داوطلب با تجربه هستند و این انجمن مسیحی مشتاق را برای اجرای موسیقی برجسته و الهام‌بخش هدایت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]سرپرست گروه همسرایان و پیانو Accompanist، نوازندگان داوطلب را تجربه کرده و این انجمن پرشور مسیحی را رهبری می کنند تا موسیقی برجسته و الهام بخش را اجرا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The man is a piano accompanist.
[ترجمه گوگل]مرد نوازنده پیانو است
[ترجمه ترگمان]این مرد a is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And I'll hire somebody, an accompanist for you.
[ترجمه گوگل]و من یک نفر را استخدام می کنم، یک همراه برای شما
[ترجمه ترگمان]و یه نفر رو استخدام می کنم یه accompanist برای تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Of course, the accompanist has to respond to the different expressiveness of the chords in supporting the melody.
[ترجمه گوگل]البته همنواز باید به بیان متفاوت آکوردها در حمایت از ملودی پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]البته، accompanist باید به بیانگری متفاوت the در حمایت از ملودی پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr. Hillme, her social-studies teacher and accompanist, winked at her.
[ترجمه گوگل]آقای هیلمی، معلم مطالعات اجتماعی و همراه او، به او چشمکی زد
[ترجمه ترگمان]آقای Hillme، معلم درس های اجتماعی و accompanist چشمکی به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Alan Strachan as director knits the whole show together neatly and Jonathan Cohen on piano is a suitably reticent accompanist.
[ترجمه گوگل]آلن استراکان به‌عنوان کارگردان، تمام نمایش را به‌خوبی به هم می‌پیوندد و جاناتان کوهن در پیانو یک همنوازی نسبتاً کم‌حرف است
[ترجمه ترگمان]آلن Strachan به عنوان کارگردان تمام این برنامه را با دقت به دور هم می کشاند و جاناتان کوهن از پیانو زنی که به طور مناسب خاموش است، دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'd be happy to sing, but I'll need an accompanist.
[ترجمه گوگل]من خوشحال می شوم که بخوانم، اما به یک همنواز نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]خوشحال می شوم آواز بخوانم، اما an را لازم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. John was selected partly because he resembled, in type, Joyce's accompanist Bill Blezzard.
[ترجمه گوگل]جان تا حدودی به این دلیل انتخاب شد که از نظر نوع شبیه به همنواز جویس بیل بلزارد بود
[ترجمه ترگمان]جان یکی از آن ها را انتخاب کرده بود به خاطر آن که به تیپ و accompanist جو یس s شباهت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It would be wrong to assume that, with a soloist playing at a level of only 70%, the pianist or other accompanist would have to play at a higher level than 100% in order to compensate.
[ترجمه گوگل]این اشتباه است که فرض کنیم، با یک تک نواز که تنها در سطح 70 درصد می نوازد، پیانیست یا دیگر نوازندگان برای جبران باید در سطحی بالاتر از 100 درصد بنوازد
[ترجمه ترگمان]فرض بر این است که با بازی soloist در سطح تنها ۷۰ %، پیانیست یا سایر accompanist باید در یک سطح بالاتر از ۱۰۰ % بازی کند تا جبران شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

همراهی کننده (اسم)
accompanist

ساز و اواز همراهی کننده (اسم)
accompanist

انگلیسی به انگلیسی

• someone who provides accompaniment (especially a musician who plays a minor part to complement the main instrument)
an accompanist is a musician who plays one part of a piece of music while someone else sings or plays the main tune.

پیشنهاد کاربران

بپرس