معنی 1: جا دادن He bought a huge house to accommodate his library او یک خانه بزرگ خرید تا کتابخانه اش را درآن جای دهد. معنی 2: عادت کردن به وضعیت جدید ▪ Her eyes took a while to accommodate to the darkness چشمانش مدتی طول کشید تا به تاریکی عادت کند.
پوشش دادن
دربرگرفتن
سازش
⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست این کلمه accommodate می باشد
✅همراهی کردن - تطابق یافتن - خود را وفق دادن ( با تغییرات و غیره ) Do you think modern lifestyles give people enough time for leisure? It’s hard to say. Nowadays, people can have access to more and more entertainment facilities, and these facilities can 🟡accommodate our demands🟡 for recreation at any time. That’s why it’s become harder to distinguish between working hours and leisure time, which means you can’t really tell whether the current lifestyles can give people an adequate amount of time for leisure ... [مشاهده متن کامل]
● جا دادن، مکان دادن ● جور کردن، فراهم آوردن
مطابقت کردن
کنار آمدن
سازگاری
accommodate معنی: جا دادن، همساز کردن، وفق دادن با، منزل دادن، تطبیق نمودن، اصلاح کردن، اماده کردن برای، پول وام دادن معانی دیگر: وفق دادن، سازگار کردن، جور کردن، تعدیل و منطبق کردن یا شدن، در اختیار ( کسی ) قرار دادن، فراهم کردن، آماده کردن، تهیه کردن، پذیرایی کردن، همراهی کردن، مساعدت کردن، جا داشتن برای، ( اختلاف و غیره ) برطرف کردن، آشتی کردن، تصفیه کردن، پول وام دادن بکسی ... [مشاهده متن کامل]
[برق و الکترونیک] سازگار ساختن [صنعت] وفق دادن، اصلاح کردن، تطبیق نمودن [ریاضیات] وفق دادن، جا دادن، تطبیق کردن، اصلاح کردن
جا دادن ، منزل دادن اصلاح کردن ، موافقت کردن تطبیق کردن، همراهى کردن مناسبت کردن ، منطبق کردن