accommodative


معنی: مناسب

جمله های نمونه

1. It has crucial importance for the accommodative phase of reading progress.
[ترجمه گوگل]برای مرحله سازگاری پیشرفت خواندن اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه ترگمان]این مساله برای مرحله accommodative روند خواندن اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion The distance vision descend degree with the accommodative spasm diopters was reported positive correlation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری درجه نزول دید از راه دور با دیوپترهای اسپاسم سازگار همبستگی مثبت گزارش شد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری فاصله دور بینایی با the accommodative diopters همبستگی مثبت گزارش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. First, there is the accommodative type.
[ترجمه گوگل]اول، نوع تطبیقی ​​وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اول، نوع accommodative وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The teachers tended to be highly accommodative to the activities of " Hopeful Reading Project. "
[ترجمه گوگل]معلمان تمایل زیادی به فعالیت های "پروژه خواندن امیدوارانه" داشتند
[ترجمه ترگمان]معلمان گرایش زیادی به فعالیت های \"پروژه خواندن امیدوار\" داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Macro supports are clear from still accommodative policy settings, improved financial conditions and the inventory cycle," he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: «حمایت‌های کلان از تنظیمات سیاست سازگار، بهبود شرایط مالی و چرخه موجودی مشخص است
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" پشتیبانی ماکرو از تنظیمات سیاست accommodative، شرایط مالی بهبود یافته و چرخه موجودی شفاف هستند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Offer adjutant therapy to accommodative myopia, insomnia, and dark eye sockets and help eliminate fatigue.
[ترجمه گوگل]درمان کمکی را برای نزدیک بینی سازگار، بی خوابی و سیاهی کاسه چشم ارائه دهید و به رفع خستگی کمک کنید
[ترجمه ترگمان]به آجودان therapy، accommodative، بیخوابی، و حدقه های چشم تیره کمک کنید و به از بین بردن خستگی کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Patients with CSC had reduced accommodative function.
[ترجمه گوگل]ConclusionPatients با CSC عملکرد انطباق کاهش یافته بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بیماران با سوئیچینگ مرکزی عملکرد accommodative را کاهش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To analyze the accommodative parameters between anisometropes and emmetrope and to see if the accommodation parameters are the risk factor for myope progression.
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل پارامترهای انطباق بین آنیزومتروپ و امتروپ و دیدن اینکه آیا پارامترهای سازگاری عامل خطر برای پیشرفت نزدیک بینی هستند یا خیر
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل پارامترهای accommodative بین anisometropes و emmetrope و مشاهده اینکه آیا پارامترهای اسکان عامل خطر پیشرفت myope هستند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results The 1 CU accommodative PC - IOLs after implantation had good centered and stable and no IOL - specific complications.
[ترجمه گوگل]ResultsThe 1 CU سازگار PC - IOLs پس از کاشت، مرکز خوب و پایدار و بدون عوارض خاص IOL بود
[ترجمه ترگمان]نتایج ۱ در اتحادیه گمرکی - PC - IOLs پس از کاشت در مرکز و پایدار بود و هیچ عوارض جانبی مشخصی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To investigate the accommodative lag and accommodative amplitude in the adolescent hyperopic anisometrope and to compare the differences of them between the dominant and non-dominant eyes.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تأخیر انطباق و دامنه انطباق در آنیزومتروپ هیپروپیک نوجوان و مقایسه تفاوت آنها بین چشم غالب و غیر غالب
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاخیر accommodative و دامنه accommodative در the hyperopic و مقایسه تفاوت ها بین آن ها بین چشمان غالب و غیر غالب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Types of esotropia include infantile esotropia, accommodative esotropia, and sixth nerve palsy.
[ترجمه گوگل]انواع ازوتروپی عبارتند از ازوتروپی نوزادی، ازوتروپی سازگار و فلج عصب ششم
[ترجمه ترگمان]انواع esotropia عبارتند از esotropia infantile، accommodative esotropia، و اختلالات عصبی ششم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We should arrange accommodative time to play a computer.
[ترجمه گوگل]ما باید زمان مناسبی را برای بازی با رایانه ترتیب دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید زمان accommodative را برای بازی با یک کامپیوتر ترتیب دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pegging episode is discussed because it provides such a strong example of a purely accommodative policy.
[ترجمه گوگل]اپیزود پیوند به این دلیل مورد بحث قرار می‌گیرد که نمونه‌ای قوی از یک سیاست صرفاً تطبیقی ​​ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]موضوع pegging به این دلیل مورد بحث قرار گرفته است که نمونه ای قوی از یک سیاست صرفا accommodative را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Asia's love affair with real estate has been fuelled by easy money and accommodative government policies.
[ترجمه گوگل]رابطه عاشقانه آسیا با املاک و مستغلات با پول آسان و سیاست‌های سازگارانه دولت تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]روابط عاشقانه آسیا با املاک و مستغلات با پول آسان و سیاست های دولت accommodative تغذیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مناسب (صفت)
appropriate, apt, fit, adequate, proper, suitable, acceptable, convenient, fitting, accommodative, relevant, correspondent, meet, acey-deucy, feat, moderate, adaptable, favorable, propitious, apposite, expedient, reasonable, applicable, applicatory, befitting, opportune, assorted, becoming, condign, idoneous, comformable, consentaneous

انگلیسی به انگلیسی

• adaptable, willing to make changes, obliging

پیشنهاد کاربران

سازگارانه
تطبیقی
انطباق پذیر
سازگار
پذیرنده
مناسب
accommodative ( پزشکی )
واژه مصوب: تطابقی
تعریف: مربوط به تطابق یا مؤثر بر آن
سازگار

بپرس